آخرین نتایج به دست آمده ازطرح و پژوهش "الگوهای غیر معیار در زبان مطبوعات" نشان می دهد هفتاد درصد جملات به کار رفته در نشریات غلط است وحداقل یکی از اشکالات نگارشی در آن وجود دارد. دکترحسن ذوالفقاری با بیان این مطلب در گفت و گو با ما می گوید: این پژوهش که به سفارش معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و برروی 22 نشریه اعم از سراسری و محلی صورت گرفته است ، 12 هزار و 320 جمله بکار رفته در را شامل می شود .طرح یاد شده 12 هزار جمله مورد نظر را در سه حوزه ویرایش فنی شامل؛ نشانه گذاری ، رسم الخط واملاء فارسی ، عدد نویسی ؛ حوزه ویرایش زبانی شامل اسم و فعل و حرف وحوزه ویرایش بلاغی بررسی کرده است . در این بررسی جملاتی که ممکن است از حیث دستوری درست ، اما به لحاظ معنایی ، رسایی و بلاغت زبانی نارسا و دارای ابهام باشدمورد مطالعه قرار گرفته است.
عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در خصوص فرضیات ارایه شده این طرح می گوید:یکی از این فرضیات این بوده است که هفتاد درصد از جملات مطبوعات باید درست باشد و تنها 30 درصدآن می تواند دارای مشکل باشد که این فرضیه دقیقا برعکس ثابت شده است ، یعنی هفتاد درصد جملات به کار رفته در نشریات غلط است وحداقل یکی از اشکالات نگارشی در آن وجود دارد.وی افزود:از سه حوزه مورد مطالعه مشکلات در حوزه فنی زیاد تر است بگونه ای که از مجموع 12 هزار و 320 جمله حدود هفت هزار و 224جمله دارای مشکل است.از این میان نیز بیش از 15 هزار مورد اشکال وجود دارد به این معنا که گاهی یک جمله می تواند بطور متوسط دو اشکال داشته باشد و گاهی این اشکالات در برخی از جملات به 4 و یا 5 مورد نیز رسیده است.این وضعیت نشان می دهد که وضعیت نگارش در مطبوعات ما به نسبت دیگر حوزه های زبانی در نثرهای اداری ، علمی آموزشی و... بسیارنگران کننده تر است و از آنجا که شمارگان برخی از این نشریات نیز زیاد است این تعداد اغلاط تشدید می شود.
وی در خصوص توزیع اینگونه مشکلات در نشریات مختلف می گوید :بیشترین اغلاط در نشریات عامه پسند و سراسری دیده شده است.یکی از فرضیات ما این بوده است که نشریات محلی دارای بیشترین اغلاط بوده باشد که اینگونه نیست و مطبوعات محلی مورد مطالعه کمتر از نشریات سراسری بویژه در حوزه اجتماعی دچار مشکل بوده اند . وی در مورد کاربردی بودن این طرح می گوید: در مطالعات پژوهشی و در حوزه کاربردی سعی بر این است تا از نتایج این طرح استفاده شود برای آنکه استانداردی در حوزه زبان داشته باشم باید سالیانه در برنامه ای مشخص ، وضعیت زبان را به تمامی مطبوعات ارایه کنیم تا هر نشریه وضعیت خود را در میان سایر نشریات تشخیص داده و بتواند خود را اصلاح کند. اگر این کنترلهای زبانی صورت نگیرد وضعیت آشفته تر از این خواهد بود.متاسفنه آنچه مغفول واقع شده است . فرهنگ استفاده از واژه های تصویب شده فرهنگستان و عدم آموزش کاربرد واژگان صحیح است. وی اظهار امیدواری کرد نتایج پایانی این طرح تا یکماه آینده از سوی معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شود.
مطلب مرتبط : مطبوعات بیشترین ضربه را به زبان فارسی زده اند
آنچه می خوانید ذکر خاطره ای است از دو شهید از مجموعه شهدای اصحاب رسانه که جناب آقای دکتر گرانمایه پور آن را در اختیار پرانتز قرار داده اند.ضمن سپاس از همیاری و مساعدت این استاد بزرگوار خاطرات ایشان را با هم مرور می کنیم:
در ذهن ما و هرایرانی هر بامداد با خورشیدشان می آمدی و با توکل به خدا ی بزرگ امیدشان میداد به زندگی و تلاش برای پایندگی در ایران زمین حمید جان یادت همیشه درمیان دوستان و هم کلاسیهایت خالی است اما راهت ادامه دارد.
خاطره ای از حمید رضا خیرخواه:
همیشه خنده بر لب داشت و هروقت در دوران لیسانس و فوق لیسانس در بین دوستان حاضر می شد خنده رو و بذله گو بود گاهی که تلفنی با او در تماس بودم اغلب در سر برنامه بود یا خسته از اجرا یا پخش زنده و با تمام وجود با یک مطلب طنز خستگی همه را ازتن شان بیرون می کرد. یکروز به حمید گفتم بزرگترین ارزوی تو در کار تلویزیونی چیست؟ و او جواب داد هنگامی که بتوانم برنامه ای بسازم ویا مجری برنامه هایی باشم که مردم را شاد و سر زنده نگاه دارد.
خاطره ای از دوست عزیزم ایل بیگی:
پس از بازگشت زنده یاد ایل بیگی از پاکستان روزی به دیدن او در سازمان رفتم و ضمن احوال پرسی درباره اوضاع و احوال مردم این سرزمین از او پرسیدم: که چه تجربه ای این سفر چند ساله برای او داشت و او در جواب من گفت هیچ کجا سرزمین خودمان نمی شود اما یک روزنامه نگار و یا خبرنگار زمانی با تجربه و پخته می شود که به قلب مناطق پر خطر و حادثه خیز حرکت کرده و گزارش تهیه کند. نشستن در اتاق خبر و ارسال خبر ما را آبدیده نمی کند.اینجانب اولین سالگرد عروج ناباورانه همه دوستان و همکاران عزیزم را به خانواده های داغدارشان تسلیت عرض نموده و اعلام می کنم که هر گونه اقدامی که باعث شکستن قلب های داغدار پدران -مادران -همسران وفرزندان این عزیزان بشود در این دنیا و در آخرت شامل قهر الهی است و به قول مولانا: انقدر داغاست بازار مکافات عمل دیده گر بینا بود هر روز روز محشر است .با احترام و تسلیت مجدد به خانواده های شهدای رسانه...
...می گویدعمر ناوگان هوایی ایران بین 16 تا 17 سال است ، می گوید از میان 120 فروند هواپیمای موجود کشور 39 فروند آن اجاره ای است ، می گوید اولین سقوط هوایی را در سال 1359 تجربه کرده ایم و پس از آن تا کنون 17 سانحه هوایی داشته ایم ،می گوید از آن سال تاکنون هر 17 ماه یکبار یک حادثه هوایی در کشورمان رخ داده ، می گوید تعداد قربانیان هوایی از همان سال از مرز 1480نفر گذشته است ، می گوید هنوز هویت آن 5 جنازه بی نام و نشانی که معلوم نبود متعلق به چه کسانی است شناخته نشده است ، شاید نمکی ها و نان خشکی های عبوری شهرک اند که اجسادشان کنار خبرنگاران جوان پیدا شده است.خلاصه از آن روزتا امروز خیلی چیزها تغییر کرده است ، خیلی چیزها مثل رفتن تمام ساکنان بلوک 52 شهرک توحید از خرابه ای که خیلی زود مرمت شد وبرای آنکه رنگ سیاه جامانده بروی آن مثل رنگ آن جعبه معمایی و سیاه از خاطرها برود رنگی سفید به روی دیوارش زده اند .مثل خیلی چیزهایی که خیلی زود فراموش شد و از خاطرها رفت ؛ مثل وعده مدیران شهرداری منطقه 9 تهران بزرگ که وعده نصب یادمان شهدای عرصه خبر را در اطراف شهرک توحید و یا داخل میدان داده بودند و خیلی زود فراموشش کردند ، یا مثل نتیجه کار همان چندکارشناس و بازرس پاکستانی که به جای کارشناسان خبره ایکائو تحمیل شدند و آمدند و رفتند و دیگر هیچ و بالاخره مثل پیدا کردن مقصرکهنه کار و مجرب ماجرا که همچنان عین سوزن کج و معوجی درون انباری پر از کاه گمش کرده ایم.
یکسال از 15 آذر 84 گذشته است و هنوز نمی دانیم هرکول بعدی قرار است چه زمان بر روی شانه مسکونی شهرمان سقوط کند ؟!!دکتر محکی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در نخستین سالگرد این حادثه برایم می نویسد: "یک حادثه هرچند دردناک ، آن زمان می تواند قابل تحمل شود که باب تکرار آن بسته شود.تجربه مانند معلم سختگیری است که اول امتحان می گیرد و بعد می آموزد، و چه نتیجه ای بدتر از اینکه رنج آزمون ببریم و نیاموزیم؟باید از سانحه 15 آذر 1384و دو حادثه دلخراش دیگرکه از این نوع داشتیم و سرمایه های گرانبها را از دست دادیم درس بیاموزیم اما چه شد که در هنوز بر همان پاشنه می چرخد.رسالت روزنامه نگار ایجاب می کند که جستجوگرانه در جهت ایجاد حساسیت بین مسوولان امر تلاش و بدین سان در پیشگیری از وقوع چنین حوادثی دلخراش ایفای نقش نمایند." و دکتر محسنیان راد نیز در یادداشتی کوتاه می نویسد: آن روز که آن اتفاق افتاد،من نیزمثل شما،بسیارمتأسف شدم. خداوندهمگی آنان را قرین رحمتش فرماید وباران دانش مدیریت را از ما دریغ نفرماید.و دکتر غلامرضا آذری نیز ابراز امیدواری می کند تا دیگر شاهد چنین حوادثی در کشور نباشیم:" امیدوارم که دیگر شاهد اینگونه مسایل جانگداز نباشیم به شما دوست عزیز و همه داغداران این حادثه تسلیت مجدد عرض می کنم".دکتر امید مسعودی نیز در همین خصوص می گوید:من در مراسم نکوداشت بیژن نوباوه در این باره مفصل سخنرانی کردم و الان هم در یک جمله عرض می کنم خبرنگاران بویژه درجنگ در حالی که به انتقال پیام در زیر اتش وگلوله مشغول هستند حضور فیزیکی اشان "پیام"است.زیرا بادیدن آنها به زندگی می اندیشیم وبه ادامه نبرد و وقتی که انها شهید یا جانباز می شوند پیامی هستند برای ادامه دادن راهشان...به امید موفقیت همکاران عزیز خبرنگار در عرصه آگاهی واند یشیدن.
دکترحمید عبدالهیان عضو هیات علمی دانشگاه تهران نیز اینگونه می نویسد که جناب آقای صبوحی من هم به سهم خود این فاجعه را تسلیت می گویم و امیدوارم قدر جنسی زمانه که با تلاش خبرنگاران به جوامع منعکس می شود راهمراه با زحمات آنها بدانیم. دکتر گرانمایه پور نیز که خاطراتی از دوستان قدیمی و صمیمی اش چون شهید ایل بیگی و خیرخواه دارد وعده می دهد که خاطراتی از آنها را برایم بازگو کند و من می اندیشم به اینکه با آمدن شب و طلوع صبح فردا باز هم وعده هایی که در نخستین ساگشت عروج همکاران شهیدم تکرار می شود برای یکسال دیگر مختومه بماند و از خاطرها محو شود تا دومین سالگردی که دوباره از راه برسد!!
خبرگزاری دانشجویان ایران- تهران :
وی افزود: "کارکرد دیگر وبلاگهای تخصصی آن است که مدیران و مخاطبان وبلاگها، هر کدام به فرا خور نقش خود در فضای مجازی، ظرفیت تولید محتوا را قبل از ورود به حریم جامعهی اطلاعاتی محک میزنند، و میتوانند اطلاعات مورد نظر خود را از شبکههای تخصصی موجود گردآوری، طبقه بندی و مورد استفاده قرار دهند." این بلاگر با اشاره به شانس برابر تمامی افراد برای حضور در فضای مجازی گفت: "گسترش فضای اینترنت و فراگیر شدن وبلاگهای تخصصی،خود، میتواند مقدمه تحول وانقلابی فراگیر در توسعهی نظامهای تولیدی باشد، حال این نظام تولیدی میتواند خواه دربخش اقتصاد و فرهنگ متجلی شود و یا اینکه در سایر حوزه ها معنا پیدا کند.." به گفته وی، وبلاگها به مثابهی مدرنترین شکل روزنامهنگاری سایبر در آغاز هزارهی سوم در کنار رقابت با رسانهها، میتوانند نقش سردبیران، مدیران یا واسطههای تولیدی را ایفا کنند و در این میان، این متخصصان وبلاگنویس هستند که امکان خطا و لغزش را از وبلاگنویسان ناشی که گاه موجب هرج و مرج اینترنتی میشوند، سلب میکنند. صبوحی اظهار داشت: " زمینهی ایجاد تعامل بین مخاطبان و مدیران وبلاگها، این امکان را فراهم میکند که توسعهی اطلاعات کیفی و تخصصی در فضای مجازی شدت بیشتری پیدا کند و داوران مجازی در این فضا امکان فعالیت بیشتری داشته باشند، تا بلکه بتوانند بر سطح کیفی تولیدات وبلاگنویسان نظارت و کنترل بیشتری داشته باشند و این فرآیند شانس تولید محتوای با کیفیت در این فضا را بیش از پیش افزایش خواهد داد." این بلاگر گفت:"از آغاز پیدایش وبلاگنویسی، شرایط به سمت حوزههای تخصصی مانند روزنامهنگاری، رشتههای فنی، مهندسی و ادبیات گرایش بیشتری داشته است". وی اظهار داشت: "با درک این مفهوم که وبلاگ نویسان نیز میتوانند روزنامهنگار باشند و زمینهی حضور روزنامهنگاران در فضای وب و برعکس آن فراهم است، عرصههای ارتباطات و روزنامهنگاری حرف اول را در این رقابت میزند، اندیشههای ادبی وگفتههایی که ممکن است از بزرگان کپی برداری شود نیز در این قالب جا میگیرند. همچنین مباحث فنآوریاطلاعات، علوم پایه و مهندسی نیز در رتبههای بعدی وبلاگنویسی تخصصی قرار میگیرند "به گفته وی، ظرفیت دربرگیری همهی حرفهها در وبلاگ نویسی تخصصی در بحث کمیت آن فراهم است،گرچه در برخی گرایشها این امکان بیشتر یا کمتر فراهم میشود. ولی با توجه به سابقهی بحث وبلاگنویسی و فرآیند طی شده، قطعا این مفهوم معنای بیشتری پیدا میکند.