آدرس جدید من

دوستان عزیز

برای دنبال کردن نوشته های نویسنده این وبلاگ

می توانید به این آدرس بیایید؛ منتظرم:

تجربه موفق

و همچنین می توانید به کانال

کافه موفقیت

مراجعه کنید

البته شعرهایم را همین جا منتشر می کنم تا حوزه ها، مستقل بمانند

تو باشي براي دلم كافي است...

جهان روبه رو با من و عشق تو
و من روبه رو با تمام جهان
تو باشی برای دلم کافی است
بخوان ای تمام جهانم، بخوان

جهان روبه رو با پریشانی ام
چرا سنگ باید به پیشانی ام؟
مگر سهمم از زندگی جز تو بود؟
که اینگونه که از خویش می‌رانی ام؟

جهان روبه رو با تمام دلم
و من روبه رو با تمام شما
چه خواهد شد این جنگ نامردمی
خدایا خدایا خدایا خدا!

و من آخرین عاشقم، رحم کن-
که این اینگونه در پای تو گم شدم
چنان قدرتی داد عشقت؛ که من
هواخواه دشنام مردم شدم
....

 

شعر از: عيسي محمدي

لبخند بزن؛ بهشت کامل بشود

بعد از تو بعید است که دل، دل بشود
دریازده شور، به ساحل بشود
شیر و عسل و بلبل و رودش با من
لبخند بزن؛ بهشت کامل بشود

شعر از: عیسی محمدی

من می روم از شهر

من می روم از شهر، صراطش با تو
پاشیدن آب و صلواتش با تو
بی نام «علی»، فرصت ماندن صفر است
توضیح تمام واضحاتش با تو

 

از: عیسی محمدی

و به آتش کشید آهم را...

این هم یک شعر جدید و البته عجیب و غریب از خودم، فکر کنم بدکی نشده:

 

کیست آن کس که بست راهم را؟
و به آتش کشید آهم را؟
تا که منشوری لبت بودم-
علنی ساخت دادگاهم را؟
من هوادار چشم های توام
موج مکزیکی نگاهم را-
همه دنیا به چشم می بینند-
غیرت ناب دیرگاهم را
مبر این آبروی اندک را
و نخیزان به عرش، کاهم را

من ذلیل نگاه سرد توام
داغ کن، داغ روی ماهم را

تردیدو بشکن، پیمونه رو نه....

این هم مطلع یک غزل ترانه است، که در شرف کامل شدن است ان شاء الله:

...

تردیدو بشکن، پیمونه رو، نه
ویرون کن آه و، این خونه رو، نه
برگرد و لبخند، برگرد و خورشید
یادت میاد این، این لونه رو، نه؟

تک بیتی: کوله بار دو چشم من

کوله بار دو چشم من خالی است

از تب تند خنده های شما...   از عیسی محمدی

خسته از جنگ های تحمیلی

دختر ترسان سوری

خسته از جنگ های تحمیلی

پشت این مرزهای قابیلی

التماس است و اشک ها و امید

در گریز از تجاوز و سیلی

زندگی شان به باد رفته دگر

در پس میزهای تحلیلی

...کودکی با نگاه خسته خود

فارغ از آیه های تنزیلی

خاطرات قدیمی اش در یاد

توی این خانه های شب‌نیلی

«خانه ای گرم و دفتری از مشق-

یادی از کیک های وانیلی

یادی از شعرهای موقع خواب-

یادی از جمع های فامیلی...»

می پرد ناگهان ز رویایش

کودکی سرخ، از تب و سیلی

کودکی ناز و ناب و دردانه

خسته از جنگ های تحمیلی...

 (عیسی محمدی)

دل خراب سکوت سرد تو شد

آنقدر عشق می توانم ریخت
که دلم از نگات، سر برود
دل خراب سکوت سرد تو شد-
مپسندی خرابتر برود...

از: عیسی محمدی

موفقیت به سبک مسی و رونالدو و فوتبالی ها

بله، و البته لیونل مسی، فوق ستاره آرژانتینی، برای بار پنجم نیز، توانست توپ طلا را به دست بیاورد. برنامه مورد نظر هم برگزار شد و برگزیدگان فوتبال جهان، جوایز خود را دریافت کردند. فقط می ماند چند تا نکته که گفتنش، خالی از لطف نیست برای دوستداران موفقیت:

 

-          آدمی که فوق ستاره باشد، همه چیز به سمت و سوی او جاری و ساری خواهد شد. به جای پول در آوردن در رشته خودتان، سعی کنید فوق ستاره رشته خودتان بشوید. در این صورت، پول و ... هم به سمت شما خواهد آمد؛ در این، شک نباید کرد.

-          وندل لیرا مهاجم برزیلی تیم اتلتیکو گویانسیای برزیل است. شرط می بندم اسم او را هم تا به حال نشنیده اید. اما او، به واسطه زیباترین گلی که در سال گذشته میلادی زد، به این مراسم آمد و جایزه گرفت. خودش هم کلی کیف کرده بود. یادمان باشد که هر کجایی که هستیم، اگر بهترین عملکرد را داشته باشیم، شانس به ما رو خواهد کرد. می گویید نه؟ نگاهی به لیرا بیندازید.

  • کریس رونالدو در این مراسم، البته فکر کنم در کنفرانس خبری بعد از آن، گفت که: «توپ طلا جایزه‌ای خاص است. شما در طول سال سخت تلاش می‌کنید تا به چیزهای بزرگی دست پیدا کنید، نه فقط جام‌های تیمی بلکه افتخارات انفرادی. توپ طلا جایزه‌ای زیباست و ما یک بار دیگر برای کسب این جایزه نامزد شده‌ایم. این هشتمین باری است که من اینجا حضور پیدا می‌کنم و خوشحالم که یک سال دیگر فرصت حضور در این مراسم را پیدا کرده‌ام. توپ طلا، جایزه‌ای بی‌نظیر و فوق‌العاده است. واژگان مورد علاقه من، تعهد و سختکوشی هستند. شما باید در کارتان جدی باشید. اینکه هشت سال است در این مراسم حضور دارم اتفاقی نیست. همه ما استعداد داریم، اما استعداد بدون تلاش هیچ چیز نیست. من عاشق فوتبال بازی کردن و شکستن رکوردها هستم.‎» وای خدای بزرگ! فکرش را بکنید که رونالدوی بزرگ چنین حرف هایی بزند! اصلاً انگار که روح آنتونی رابینز، حلول کرده باشد در کریس رونالدو... از تعهد و سختکوشی دست بر ندارید؛ اگر استعداد خدادادی هم داشته باشید، تمرین را نباید از یاد برد.

 

چطور پولدارتر شویم؟

امروز بخش هایی از کتاب چهارراه پول سازی کیوساکی را خواندم. چیزهایی باری خودم یادداشت برداری کردم. شاید به کار شما هم بیاید.

 

ü      هر کسی می گوید پول اهمیت زیادی ندارد، معلوم می شود که هرگز بدون پول سر نکرده است.

ü      رسیدن به استقلال مالی، هیچ نیازی به پول و مدرک دانشگاهی ندارد. بدون این ها هم شدنی است.

ü      مدام از من می پرسند اگر رسیدن به استقلال مالی، به پول و مدرک دانشگاهی نیازی ندارد پس به چه چیزی نیاز دارد؟ به آنها می گویم: این مسأله نیازمند عزم راسخ، اشتیاق به یادگیری سریع، قابلیت استفاده از سرمایه های خدادادی و دانستن این مطلب است که کدام یک از ربع های چهارراه پول سازی، می تواند برای ما ایجاد درآمد کند.

ü      این ربع ها عبارتند از: کارمند شدن، خویش فرما شدن، سرمایه گذار شدن، مالکیت کسب و کار ایجاد کردن.

ü      کارمند: برای فرد یا سازمان دیگری کار کرده و پول می گیرد.

ü      خویش فرما: برای خودش کار می کند و از این راه پول در می آورد.

ü      مالک کسب و کار: صاحب تجارتی است که برایش تولید درآمد می کند.

ü      سرمایه گذار: از طریق سرمایه گذاری روی چیزهای دیگر و پول، پولش را به دست می آورد.

ü      روش های مختلف ایجاد درآمد حاصل چارچوب های فکری گوناگون، مهارت های فنی متفاوت، رشته های مختلف تحصیلی و گونه های متفاوت افراد است.

ü      پول با پول تفاوتی ندارد، اما روش های به دست آوردن آن، متفاوت است.

ü      کاری که مشغول آنیم، مهم نیست؛ مهم آن است که چگونه کسب درآمد می کنیم.

ü      یک پزشک، می تواند برای یک بیمارستان یا درمانگاه کار کرده و کارمند شود.

ü      او می تواند برای خودش یک مطب زده و خویش فرما شود.

ü      او می تواند یک بیمارستان یا درمانگاه تأسیس کرده و از دیگران دعوت به کار کرده و مالک کسب و کار شود.

ü      او می تواند سرمایه گذاری کند؛ در کسب و کار سایر افراد یا بورس یا ... .

ü      پدر پولدار من دوست داشت ثروتمند شد، و این موارد برایش مهم بودند،

-          در اختیار داشتن وقت بسیار برای بزرگ کردن فرزندانش

-          داشتن پول کافی برای امور خیریه و پروژه های مختلف

-          کارآفرینی و ایجاد ثبات مالی در جامعه

-          در اختیار داشتن وقت و پول کافی برای مراقبت از سلامتی خود

-          توانایی سفر به نقاط مختلف دنیا با خانواده

ü      او می گفت برای این موارد، پول باید داشته باشیم و البته پول مهم است، پشتوانه زندگی است، اما دوست ندارد همه زندگی اش را صرف پول در آوردن بکند.

ü      گفتار افراد ربع کارمندی: من به دنبال یک شغل مطمئن با درآمد بالا و مزایای مناسب هستم.

ü      گفتار افراد ربع خویش فرما: دستمزد من 35 دلار در ساعت است یا کمیسیون من شش درصد کل پروژه است یا نمی توانم افرادی را پیدا کنم که بخواهند کار کنند و این کار را درست انجام بدهند یا من برای این پروژه بیست ساعت وقت صرف کرده ام و ...

ü      گفتار افراد ربع مالکیت کسب و کار: من دنبال یک مدیر جدید هستم تا شرکتم را اداره کند.

ü      گفتار افراد رفع سرمایه گذاری: آیا جریان نقدینگی من بر پایه نرخ بازده داخلی است یا نرخ بازده خالص؟

ü      چند سال پیش مقاله ای خواندم که در آن نوشته شده بود اکثر افراد پولدار 70 درصد از درآمد خود را از طریق سرمایه گذاری یا ربع سرمایه گذاری در چهارراه پولسازی و کمتر از سی درصد باقیمانده را از از حقوق یا ربع کارمندی این چهارراه به دست می آورند.

ü      برای اکثریت فقیر جامعه، این رقم هشتاد درصد برای رفع حقوق و بیست درصد برای ربع سرمایه گذاری است.

ü      هرگاه درآمد منفعل شما که برایش سخت جان نمی کنید، از هزینه های شما بالاتر برود، وارد پروسه ثروتمندی شده اید.

ü      تعریف ثروت: تعداد روزهایی که می توانید بدون انجام کار فیزیکی سپری کنید و هنوز قادر به حفظ استانداردهای زندگی خود باشید.

ü      واحد سنجش ثروت، زمان است؛ نه پول. یعنی اگر شما درآمد ماهانه هزار دلار داشته باشید که کفاف زندگی تان را بدهد، در این صورت اگر سه هزار دلار پس انداز داشته باشید، شما به اندازه سه ماه ثروتمندید.

ü      مهم نیست درآمد شما چقدر باشد، آنچه اهمیت دارد میزان پس انداز شما و زمانی است که آن پول برای شما کار می کند.

ü      بسیاری از دوستان پزشک من می گویند مشکلی که امروزه وجود دارد فشار عصبی ناشی از کار طاقت فرسا و عدم درآمد کافی است. یکی از آنها می گوید مهمترین دلیل اختلال در سلامتی افراد، «سرطان کیف پول» است.

 

یک اراده پرورش یافته، یعنی همه چیز

اگر می توانید، کتاب قدرت اراده، اثر پل ژاگو، ترجمه ایرج مهربان را بخرید و چند بار بخوانید. درس های فوق العاده ای برای موفقیت دارد. پل ژاگو، می گوید که یک اراده پرورش یافته، می تواند ابزار شما، برای رسیدن به هر چیزی باشد. حالا که اینقدر مهم است، چرا نخوانیمش؟ یک نگاه کوتاهی برای دل خودم به این کتاب انداختم؛ این چند نکته را برداشتم. شاید به درد شما هم بخورد.

 

  • استعداد خواستن اگر با قاطعیت و استمرار توأم باشد روشن بینی روحی را تقویت می کند و باعث برتری مستقیم اندیشه سنجیده بر اندیشه خودکار و بنابراین بر رفتار می شود.
  • این که یک هیجان شدید می تواند نیروی عضلانی را فلج یا آنکه آن را چندین برابر سازد، نشان دهنده برتری قوای ذهنی و روانی بر قوای فیزیولوژیک است.
  • یک اراده پرورش یافته، وسیله و ابزار عمل مستقیم یا غیرمستقیمی برای دستیابی به هر چیزی است که برایمان جالب است.
  • درجه اراده ما بستگی به کارایی و موثر بودن واکنش ما در برابر تمام اوضاع و احوال نامساعد دارد.
  • اکثر شکست های اراده ناشی از کمی تولید نیروی عصبی هستند. از هرگونه اتلاف نیروی عصبی جلوگیری کنید.
  • ارضای انگیزه های عاطفی مستلزم صرف هزینه گزافی از جریان های سیال عصبی است. از این رو بهترین کار این است که آنها را مهار کنیم. به سه روش:
  1. از میل به اظهار مکنونات قلبی به هر شکلی، بپرهیزیم؛ اگر لازم شد، شنونده خوبی باشیم، حرف زیاد نزنیم. اگر لازم شد، به جای خودکار صحبت کردن، اندیشیده و فکر شده صحبت کنید. بحث نکنید.
  2. از میل به تصدیق و تحسین بپرهیزید. از احساس به بالیدن و نازیدن بپرهیزید.
  3. از خشم و درجارفتگی بپرهیزید. خونسرد باشید و خشماگین نشوید.

 

  • خشم، عصبانیت و پریشانی زیان بخش ترین تاثیرات را دارند و زالوهای حقیقی نیروی عصبی ما هستند.
  • هر اندیشه ای، به ویژه اگر مدتی طولانی در عرصه آگاهی بماند، میل به تحقق خویش بماند.
  • استفاده از تنفس عمیق به منظور از بین بردن تاثیر ضعیف کننده هر هیجانی لازم است.
  • تلاش، مطمئن ترین و ناگزیرترین سلاح است.
  • هر پیروزی اعتماد بیشتری به شما خواهد بخشید.
  • رودس: هیچ چیز نتوانست حواس او را پرت کند و توجه او را منحرف سازد. هیچ انتقادی نتوانست او را فلج کند. با نگاهی بی احساس به جاذبه های جاده، سنگدل نسبت به هرگونه احساساتی شدن، با مهارت یا پول موانع را از پیش پا برداشت. با گامی مطمئن و سرشار از اراده به سوی هدفی که می خواست، به سوی برتری ای که آرزویش را داشت، حرکت کرد.
  •  

 

علاقه به کار تا شش دقیقه به مرگ/ کار به سبک آسیموف

ايزاك آسيموف را مي شناسيد؟ اگر نمي شناسيدش، بايد عرض كنم كه شخص نامبرده، بزرگترين نويسنده داستان هاي علمي، تخيلي تاريخ هستند كه اتفاقا، شخص بسيار پركاري هم بوده است. معروف است كه درباره اش مي گويند هميشه ساعت شش صبح از خواب بر مي خواسته و راس ساعت هفت و نيم صبح، پشت ماشين تحريرش مي نشسته و شروع مي كرده به نوشتن تا ساعت ده شب. سال ها پيش كه رايانه ها اين قدر دم دست نبودند، نويسنده ها ترجيح مي دادند كه براي نوشتن، از ماشين هاي تحرير يا همان ماشين تايپ استفاده كنند. 

جناب آسيموف، يك جمله ماندگاري دارد به اين مضمون كه: اگر پزشكم به من بگويد كه شش ديگر بيشتر زنده نيستم، به فكر فرو نمي روم، بلكه كمي تندتر تايپ مي كنم.

البته اين نويسنده، بسيار خوشبخت بوده كه راه اصلي خودش را به سرعت پيدا كرده و خودش را، وقف اين كار اصلي كرده است. فكرش را بكنيد! حتي اگر به او خبر مرگش را هم بدهند، سريع تر خواهد نوشت، به جاي اينكه آه و ناله كند و بزند توي سرش.

اگر به سرعت حوزه مورد علاقه تان را پيدا كنيد و خودتان را وقف آن كنيد، چنين اتفاقي براي شما نيز خواهد افتاد. وقف كردن، يعني چيزي را در اختيار هدف يا چيز ديگر قرار دادن. بايد به مرتبه اي برسيد كه خودتان را وقف علاقه تان كنيد؛ انگار كه يك انسان را، مثل يك ساختمان يا ...، در جايي قرار داده باشند براي وقف عام يا وقف خاص؛ براي استفاده عام يا استفاده اي خاص. شما نيز وقف علاقه تان بايد شويد و بايد باشيد. در اين صورت، وقتي به شما بگويند شش دقيقه بيشتر زنده نيستيد، با خيال راحت و بدون هيچ دغدغه اي، سرعت كاري خودتان را سريع تر خواهيد كرد. معطل چه هستيد؟

مدیریت زمان به روایت برایان تریسی

همیشه ناخنکی به کتاب برایان تریسی که دارم، می زنم. خاصه کتاب های مدیریت زمان او فوق العاده اند. امروز، حاصل ناخنک نیم ساعته من، این جمله هایی بود که سخت دوست شان می داشتم.

 

-          بهره وری بالا، نتیجه بالا بردن کارایی وقت است. به این ترتیب که فقط کارها را انجام دهید.

-          توانایی شما در به تعویق انداختن خوشی های کوتاه مدت، تعیین کننده پیشرفت مالی شما در درازمدت است.

-          قانون گزینه ها می گوید انجام یک کار، مستلزم صرف نظر از انجام کارهای دیگر است.

-          هر وقت می بینید کاری خیلی خوب پیش می رود، می توانید دو چیز دیگر را هم پیدا کنید: یک آدم یک دنده و یک احساس وظیفه؛ پیتر دراکر.

-          هنگام کار کردن وقف تلف نکنید، بی وقفه کار کنید و از خودتان مایه بگذارید.

-          برای چه به شما حقوق می دهند؟ وقت خود را صرف آن کنید.

-          در جایی که کار می کنید، به سختکوش ترین فرد معروف باشید. این کار، موفقیت شما را تضمین می کند.

-          زندگی خود را آسان کنید؛ مدام به دنبال راه های حذف کارها و فعالیت های غیرضروری باشید.

-          کلید موفقیت این است: تمام ذهن و نیروی خود را روی کار اصلی تان متمرکز کنید.

-          اگر کاری ارزش انجام دادن داشته باشد، باید آن را شروع کرد حتی اگر در ابتدای کار عملکرد ضعیفی داشته باشیم.

 

پاسخی به چند انتقاد از تکنولوژی موفقیت

سال‌ها است که تکنولوژی موفقیت و کامیابی و روانشناسی مثبت و مفاهیمی از این دست، وارد زندگی‌های علمی و روزمره ایران و جهان شده است. در طی این سال‌ها هم، چنین آموزه‌هایی، هم مورد استقبال و تشویق قرار گرفته‌اند، هم مورد نکوهش و انتقاد.

البته انتقاد کردن درست و حسابی، حق هر آدم عاقل و بالغی است و کسی را نمی‌توان از این حق محروم کرد. ولی بیشتر انتقادهایی که در ایران و نسبت به چنین حوزه‌ای وجود دارد، انتقادهای مبتنی بر نادانسته و ناشناخته بودن چنین آموزه‌هایی، نزد منتقدان مربوطه است.

جدا از این انتقادها، نقدهای خوبی هم البته به این حوزه و آموزه‌هایش وارد می‌شود. یکی از قدیمی‌ترین نقدها، سطحی بودن تکنیک‌های موفقیت و زودگذر بودن آن‌ها است. منتقدان می‌گویند که تکنیک‌ها و تلقین‌ها و انگیزش‌های ایجاد شده در این حوزه، گذرا هستند و اثر ماندگار ندارند. تا حدودی این منتقدان راست می‌گویند؛ چون غالباً چنین آموزه‌هایی، بدون پیش‌نیازهای مورد نیاز، ارائه می‌شوند و در نتیجه، دستاورد شایسته‌ای به همراه نمی‌آورند.

در مورد گذرا بودن تاثیرات چنین آموزه‌هایی، چند نکته را می‌شود ذکر کرد:

- جیم ران، در پاسخ به چنین نقدی، می‌گوید همان طور که انسان در هفته، چند بار دوش می‌گیرد و اساسا یک بار در ماه به حمام نمی‌رود که یک بار برای سی روز دوش گرفته واستحمام کند، آموزه‌های انگیزشی هم باید به طور مداوم و مستمر تکرار شوند.

- این آموزه‌ها، مقدمه‌هایی هم دارند که حتما با ذکر آن‌ها، باید تعلیم داده شوند.

- بسیاری از کارها هستند که توی زندگی‌هایمان، به طور متناوب و روزمره انجام می‌دهیم، مثل غذا خوردن و نفس کشیدن و ...، پس چرا درباره آن‌ها چنین نقدی مطرح نمی‌شود؟‌