( پرانتز ) وبلاگ تخصصی روزنامه نگاری

سایت تخصصی روزنامه نگاری

( پرانتز ) وبلاگ تخصصی روزنامه نگاری

سایت تخصصی روزنامه نگاری

الاغ سواری وکرسی انیشتن !!

نهار را منزل پرفسور حسابی بودیم. جایی آنطرف ضلع جنوبی میدان تجریش، مقابل در بزرگی که هنوز می توانی نام او را بروی آن ببینی  می ایستیم. این خانه قدیمی که امروز نام بنیاد پرفسور حسابی را نیز ید ک می کشد با جلوه های منحصر به فرد خود سبزی،طراوت  وماندگاری مردی را برایمان تداعی می کند که دنیا را با اندیشه های  ناب خود متحیر کرده است. درختانی که از میان  اتاقها سربر آورده اند، قامت سروی که با میوه های خود متحیرت می کند. دو صندلی چوبی سبز رنگ  درون آلاچیق و...که همه بد ست همان مرد بزرگ ساخته شده اند اولین هایی است که چنگ در چشمانت می اندازد تا بی اختیار تحسینش کنی .دکتر حسابی و مادرش

 او عالم است اما در عین حال روزگاری هم بر کرسی نمایندگی مجلس تکیه می زند وروزی دست در دست مصدق مشق پایداری و استعمار ستیزی را به فرزندان وطن می آموزد.

گویی همه چیز را می داند، موسیقی، کشاورزی، راهسازی، معلمی،شعرو ادبیات، سیاست، دیانت و...

خیلی هاحضور در حلقه درسش را فرصت مغتنمی می دانند حتی آن پیر روده فروشی که چهل سال تمام تفسیر مثنوی اورا می آموزد.

حضورمان در منزل پدر فیزیک ایران با فقدان سید رضا زواره ای و حضور ایرج حسابی در مراسم تشییع  وی مقارن شده است  ولا جرم باید در انتظار او بمانیم. زواره ای دو شب پیش از این همراه خانواده اش  زیر همین آلاچیق پذیرایی شده است.

مهندس حسابی با تاخیری دو ساعته از گرد راه می رسد و مقابلمان می نشیند. مثل همیشه با هیجان از پدر می گوید .گویی هنوز هم تصور می کند نتوانسته است ذره ای از بار سنگینی که بر دوشش گذاشته اند را به منزل برساند.

مهندس حسابی به روزهایی اشاره می کند که پدر فیزیک ایران سوار بر الاغ  از سنگلاخها می گذرد تا روی کوههای یا سوج اولین مدرسه عشایری ایران را تاسیس کند آنهم در شرایطی که اعتماد الدوله،وزیر فرهنگ تفاوت میان دکتر و پزشک ، فیزیک وشیمی ودارو سازی و کیمیاگری را نمی داند. او که با پارتی بازی نصر السلطان از اقوام مادری اش در وزارت "طرق وشوارع عامه" استخدام شده است با پنج قاطر وسه تفنگچی مامور تهیه نقشه راه بندر لنگه به بوشهر می شود. پرفسور حسابی کجا وکرسی اتیشتن واین الاغها کجا!!!

کلنجار رفتن با کرم مای ریز و درشت بیابان که از سر و کولت بالا می روند ناخود آگاه این سوال را در ذهنت خواهند ساخت که آیا بهتراست کرم های روی تنت را تحمل کنی یا کرسی انیشتن را بپذ یری. واو تنها به بهانه آنکه نمی خواهد یک لحظه دین خود به کشور خویش را فراموش کند راه نخست را بر می گزیند. او می ماند تا اولین مدرسه مهندسی راه، اولین رادیو در کشور، اولین ایستگاه هوا شناسی ، را ه اندازی اولین دستگاه رادیولوژی در ایران، تاسیس اولین مدرسه عشایری ، اولین مرکز مدرن تعقیب ماهواره در شیرازو...را در فهرست افتخارات ایران و ایرانی ثبت کند.

پرفسور حسابی، نابغه بزرگ قرن در کنار بزرگان دیگری که نامشان در فهرست بهترین ها جای گرفته است تندیسی است از تلاش ، همت وغیرت مرد مسلمان ایرانی که ما وشاید خیلی ها برای یافتن حلقه ای از زنجیره دانش بی بد یل آنها سالها باید تامل کنیم.


یاد و نامش گرامی

رابطه روابط عمومی ها و روزنامه نگاران شفاف نیست

آنچه می خوانید مصاحبه ای است با خانم دکتر مهدخت بروجردی که کرسی  تدریس در دانشگاه علامه طباطبایی را به عهده دار دو یکی از نادرترین مدیرانی است که فعالیت حرفه ای و دانشگاهی اش با یکدیگر مطابقت دارد.گفت گوی ایشان که به بحث خبرنگاران و روابط عمومی ها می پردازد حاوی نکات جالبی است که در زیر می آید:

دکتر بروجردی معتقد است در حال حاضر مهمترین مشکلی که در راه ایجاد ارتباطی شفاف میان روابط عمومی ها و خبرنگاران رسانه ها وجود دارد عدم آگاهی از محدودیت های یکدیگر است.

رسانه ها گمان می کنند تمامی مدیران سازمانها در اختیار روابط عمومی ها هستند و هر مدیری را که روابط عمومی سازمان اراده کند حاضر به انجام گفت وگو با خبرنگاران می شود در حالی که واقعاً اینطور نیست؛ در بسیاری از سازمانها مدیران هیچگونه وقعی به روابط عمومی ها نمی گذارند و رسانه ها نیز این روابط عمومی ها را سد و مانع خود تلقی می کنند . از سوی دیگر روابط عمومی ها نیز به محدودیت های کار خبرنگاران و رسانه ها آشنا نیستند روابط عمومی ها مسایل رسانه ها را نمی شناسند و تصور می کنند هر خبری که از سوی آنها به رسانه ارسال می شود خبرنگار و یا رسانه ملزم به چاپ آن خبر است در صورتی که اینگونه نیست. مدیر و دست اندرکار روابط عمومی باید حداقل شناخت لازم را از مباحث خبرنویسی داشته باشد. از دروازه رسانه ها خبرهایی می گذرد که دارای ارزش خبری در برگیری باشد ولی ارزش خبری روابط عمومی ها برپایه شهرت متمرکز است. در مواردی از رسانه ها خواسته می شود قبل از چاپ مطلب آن را برای روابط عمومی ها بفرستند تا توسط آنها کنترل شود در حالی که این مسأله از عرف روزنامه نگاری خارج است و کمتر روزنامه نگاری حاضر می شود مطلب خود را قبل از چاپ به مدیران روابط عمومی ارایه دهد. آسیب دیگر این است که رسانه ها خبرنگاران حوزه های خود را دایماً تعویض می کنند. با این تغییر و تحول، خبرنگاران دیگر به حوزه خبری خود مسلط نیستند وقتی خبرنگاری هر دو یا سه ماه یکبار تغییر می کند حوزه خبری خود، مدیران و کارشناسان آن حوزه را نمی شناسد و به مسایل و مشکلات آن حوزه آشنا نیست. از اهداف مدیران قبلی و قول و قرارهای آنها به مردم آگاهی ندارد. بنابراین روابط عمومی ها هر از چندی مجبور می شوند بخشی از وقت خود را به توجیه کردن خبرنگاران آن حوزه اختصاص دهند. بسیاری از مدیران رسانه ای معتقدند با ثابت ماندن خبرنگاران در یک حوزه بتدریج روابط وی با مدیران روابط عمومی از جایگاه خبری خود خارج می شود و خبرنگار دیگر اخبار منفی آن سازمان را پوشش نمی دهد. این طرز تلقی ناشی از آن برداشتی است که می گوید خبر منفی و خبر بد خبر خوبی است در صورتی که در بسیاری از اوقات اخبار خوب یک سازمان نیز می تواند اخبار خوبی باشد. از سوی دیگر مدیران روابط عمومی نیز چندان در کار خود تبحر و تخصص لازم را ندارند. بسیاری از مدیران روابط عمومی تحصیلات روابط عمومی و یا رسانه ای ندارند در حالی که کشورهای دیگر یکی از معیارهای لازم برای در اختیار گرفتن پست روابط عمومی داشتن سابقه کار روزنامه نگاری است و معمولاً روزنامه نگاران قدیمی به حرفه روابط عمومی روی می آورند. آنها رسانه ها را می شناسند و با دست اندرکاران آنها آشنا هستند و به همین دلیل می توانند در کار خود مؤثر واقع شوند. خبرنگاران قدیمی تر و آشناتر در مواجهه با مدیران سازمانها موفق ترند و بهتر می توانند مچ گیری کنند و رسالت نظارتی و کنترلی خود را انجام دهند. جالب است بدانید گاهی خبرنگاری سؤالی می پرسد که من به عنوان مدیر روابط عمومی تعجب می کنم و از خود می پرسم چرا خبرنگار باید بدیهی ترین مسایل را در مورد حوزه مربوط به خود نداند. مثلاً واقعاً نمی داند وزیر علوم چه کسی است؟! و یا با هیچ یک از معاونان آن حوزه آشنا نیست.