جایی که هر نوجوانی می توانست در آن بنویسد

چیزی مثل یک اشاره:

نسلی که چهارده پانزده سال پیش را بخوبی به خاطر دارند و برای خبرنگار شدن سر و دست می شکستند قطعاً نام خانه روزنامه نگاران جوان را به خاطر دارند.خانه ای که در نخستین سالهای دهه 70 شکل گرفت و نسل روزنامه نگاری در آن پرورش یافت که هم اینک بسیاری از آنها حرفه ای ترین روزهای روزنامه نگاری خود را تجربه می کنند.دکتر محمد رضا زائری روحانی 25 ساله آن زمان  و صاحب خانه ای که کار و تجربه خانه اش را این روزها در چند نشریه دیگر دنبال می کند حرف هایی شنیدنی از آن روزهای به یاد ماندنی دارد.نشریه خانه ، خانه روزنامه نگاران جوان و آنچه در آن گذشت موضوع گفت و گوی من با دکتر محمد رضا زائری در روز خبرنگار است که از نظر می گذرانید:

آقای زائری ، فکر تاسیس خانه روزنامه نگاران جوان از چه زمان مطرح شد؟

پس از برپایی جشنواره مطبوعات در سال 74 این موضوع که مرکزی در دبیرخانه برگزاری جشنواره و در معاونت مطبوعاتی و تبلیغاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تاسیس شود تا به  تقویت استعدادهای جوان و نوجوان در عرصه رسانه بپردازد مطرح شد .در حقیقت این تصمیم پس از استقبال نوجوانان و جوانان بسیاری از یک مسابقه روزنامه دیواری گرفته شد.بر اساس این پیشنهاد مطالعاتی صورت گرفت و از همان ابتدا در پی آن بودیم که این مجموعه تشکلی وسیع تر از موضوع پیشنهاد اولیه به عنوان جزیی از دبیرخانه جشنواره مطبوعات وبه صورت مجموعه ای غیردولتی و غیر وابسته به معاونت مطبوعاتی و تبلیغاتی وزارت ارشاد اسلامی تاسیس شود.به همین منظور جمعی از چهره های مطبوعاتی به عنوان موسس و هیات امنای این موسسه گرد هم آمده و آن را به ثبت رساندند و پس از تشکیل هیات مدیره فعالیت اولیه خود را آغاز کردند.این مجموعه در فعالیتهای خود از حضور تعدادی از کارشناسان به عنوان شورای مشورتی و برنامه ریزی استفاده می کرد.

ظرفیت اجتماعی فرهنگی و شرایط شکل گیری آن زمان برای تشکیل چنین مجموعه ای چگونه بود؟

جامعه در دوران پس از دفاع مقدس و پس از رحلت امام راحل ( ره ) تحولات جدید اجتماعی جدیدی را تجربه می کرد و نسل جدیدی از حیث ترکیب سنی و جمعیتی در آن حضور داشت که علاقه مند بود در فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی مشارکت کند.این مساله ضرورت انجام کاری نو و متفاوت در عرصه فعالیتهای فرهنگی را اقتضاء می کرد.


هسته نخست این مجموعه را چه کسانی تشکیل می دادند؟

آقای اشعری مشاور رئیس جمهور و معاون مطبوعات و تبلیغات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی رهبری معنوی تشکیل خانه را عهده دار شده و ما را تشویق به راه اندازی آن کرده بود .و از آنجا که خود موسس و مدیر رشته علوم و معارف اسلامی بود به همراه برخی از افراد همچون موسوی جزایری ، معزی و حیدری با ایشان همراه شدیم. بخش دیگری از این مجموعه نیز همچون امیر حسین مدرس ، کاشفی خوانساری ، سید آبادی ، شامانی و... به ما پیوستند و هسته اولیه شکل گرفت.

سرمایه اولیه خانه از چه منبعی تامین شد؟

این سرمایه بطور رسمی سهام هیات موسس و هیات امنا بود اما از آنجا که خانه به عنوان یکی از بخش های تحت حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شکل گرفت همچون بسیاری از نشریات و موسسات فرهنگی و انتشاراتی و نهادهای تبلیغاتی و فرهنگی مختلف زیر مجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از بودجه ای حمایتی برخوردار بود و البته در کنار آن درآمدهای اندکی نیز از طریق فروش محصولات و خدمات مختلف به موسساتی چون شهرداری و یا موسسات و بنیادهای بزرگ فرهنگی به دست می آمد.

شرایط عضو گیری خانه چگونه بود؟

از همان ابتدای کار یعنی اواخر تابستان 74 کاملا معلوم بود که این کار کاری جذاب و متفاوت است.شعارهایی چون تو "بنویس ما منتشر می کنیم" یا  " جایی که هر نوجوانی می تواند بنویسد" و نمادهایی جدید و کارهای خلاقانه ای چون انتشار نشریات متفاوت که در این مجموعه بروز می یافت .سرود رسمی موسسه و یا نماد رنگی که برای موسسه انتخاب شده بود و در تمامی موسسه اعم از نمای ظاهری ساختمان تا تی شرت های اعضا و کارتهای عضویت مشهود بود.فعالیت ابتدایی خانه با حضور تعداد اندکی از هنرجویان دوره های آموزشی آغاز شد و به تدریج اعضای جشنواره مطبوعات و نیز دست اندرکاران نشریات تجربی مدارس با فراخوان های متعدد به این جرگه پیوستند و سپس خوانندگانی که با مطالعه نشریه خانه به همراهی با آن علاقه مند شدند.در زمانی که کار موسسه پایان یافت خانه حدود 5 هزار نفر فعال عضو داشت .ضمن آنکه نشریه هفتگی خانه نیز 5 هزار خواننده داشت و قرار بود به صورت روزنامه منتشر شود.

چه زمان به مرحله درآمدزایی رسیدید ؟

متاسفانه زمانی که به این مرحله رسیدیم و می توانستیم در بخش های مختلف به درآمدهای موسسه اکتفا کنیم با تعطیلی آن مواجه شدیم.

اولین مخالفت ها برای شکلگیری خانه از چه زمان آغاز شد؟

معمولا وقتی کاری مورد توجه قرار می گیرد و به نتیجه می رسد حساسیتها نیز در برابر آن آغاز می شود.در ماههای نخست شکلگیری خانه مخالفتها چندان جدی نبود اما بعدها این مسایل نمود جدی تری به خود گرفت و در برخی برنامه های عمومی پس از بازدید سران جریانهای سیاسی برخی گمان کردند که این مجموعه تشکلی سیاسی است که می خواهد با پشتوانه قدرت سیاسی و با دورخیز سیاسی به منافع خود برسد.

برخی از حساسیتها نیز به دلیل آنکه بافت ناهمگونی در اعضا و شرکت کنندگان در مسابقات برگزار شده از سوی خانه وجود داشت شکل می گرفت.همین مساله باعث شد تا پس از ماجرای تعطیلی خانه و اعتراضات عمومی نیز شدت بگیرد. بنابر این شاید بتوان گفت جنس این نگرانی در ابتدای کار چندان هم سیاسی نبود.

گویا در مقطعی نیز تلاش هایی برای دولتی کردن خانه صورت می گرفت؟

پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال 76 با توجه به حساسیت های مختلف به صورت روشن تلاش هایی صورت گرفت تا خانه به صورت شاخه جوانان حزب مشارکت مطرح شود. در آن زمان کسانی که در مدیریت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار گرفته بودند اصرار جدی داشتند اداره این مجموعه را با توجه به موقعیت و جایگاه قابل قبولی که خانه در میان نسل جوان به عنوان کاری متفاوت و نو پیدا کرده بود در اختیار خود بگیرند. متاسفانه این مساله تا مدتها ادامه یافت اما از آنجا که اولا ساختار تعریف شده و قانونی موسسه دولتی نبود و ثانیاً هیچ مشکلی نیز از لحاظ قانونی وجود نداشت تلاش های آنان نیز نتیجه نمی داد.

زمزمه تعطیلی خانه چگونه شکل گرفت؟

مشکلاتی که در خصوص پرونده قضایی خانه وجود داشت به تدریج تمامی این مجموعه را دچار مشکل نمود. در کنار آن اعتراضاتی که در مدت زمان کوتاهی نسبت به خانه شکل گرفت و حتی بخشی از آن نیز به این مجموعه ارتباطی نداشت زمینه تعطیلی آن را فراهم کرد .میانگین سنی افرادی که در این مجموعه به عنوان نویسنده و یا عضو تحریریه فعالیت می کردند بین 20 تا 25 سال بود.طبعا فعالیت آنها در حیطه سیاسی نبود و از آنجا که حمایت های دولتی خاصی نیز از آن صورت نمی گرفت از تابستان سال 77 دچار تعطیلی رکود شد و بسیاری از برنامه ها همچون برپایی جشنواره ها، کلاس های آموزشی و مسابقات در نیمه کار متوقف شد.

مقصودتان از پرونده قضایی خانه همان ماجرای نشریه خانه است؟

بله ، تفکر خانه آن بود که می خواست تفکر بسیجی و متدین را در قالبی نو عرضه کند همین مساله نیز زمینه برخی از مخالفتها را ایجاد کرده بود.عده ای که از بیرون خانه را زیر نظر داشتند طیفی جوان را مشاهده می کردند که علاوه بر آنکه در آماج رسانه های تبلیغی بیگانه قرار داشتند می کوشیدند با بیانی نو به جریان معاند نه بگویند.خانه می کوشید تا این جوانان را با پرورش خلاقیتهای آنان در مقابل هجوم رسانه های دشمن مصون نگاه دارد.در میان برگزیدگان مسابقات نامه ای به رهبر انقلاب از دانش آموزان مذاهب و فرقه های مختلف دینی نیز می توانستید سراغ بگیرید. در غرفه های جشنواره نشریات تجربی نوجوانان بسیجی با چفیه هایی بر گردن و کیسه های شن همراه با نوجوانانی با طبقات اجتماعی و ظاهری کاملاً متفاوت کنار یکدیگر حضور داشتند و با یکدیگر رفاقت می کردند.صفحات و موضوعات متفاوت نشریه که حتی در ارایه پیام های دینی خود را به شیوه های سنتی رسانه ای متعارف محدود نمی کرد نگرانی هایی را ایجاد کرد تا آنکه بهانه اصلی برای مخالفت ها شکل گرفت .

در بخشی از نشریه خانه نوجوانان و جوانان سوالات خود را در نامه های به استادی مطرح می کردند. یکی از این نامه ها حاوی مضامینی بود که به عنوان سوالات یکی از نوجوانان مطرح گردید. این سوالات که در برگیرنده تشکیک در خصوص برخی از مسایل انقلاب و .... بود حساسیت هایی را بر انگیخت و از آنجا که پاسخ این نامه در شماره بعد نشریه منتشر می شد این حساسیتها را بیشتر کرد و فرصتی فراهم گردید تا عده ای با دست آویز قرار دادن این نامه در ذهن برخی ایجاد مساله کنند.چند نشریه نیز به این موضوع پرداختند و در پی آن اعتراضاتی به دنبال افتاد .

بعد از چند روز خانه تعطیل شد؟

مدت زیادی طول نکشید.بعد از یکی دو هفته دادگاه تشکیل شد و حکم مربوطه صادر شد و کار نشریه خانه نیز به این ترتیب خاتمه یافت.

حضور گرم و صمیمی نوجوانان که از نقاط مختلف کشور به خانه می آمدند را می توان از شیرین ترین خاطرات آن روزها دانست.نوجوانانی که با انگیزه ، نشاط ، امید و خلاقیتی بسزا مجال و فرصت می یافتند تا خود را معرفی کنند. ما در صفحه آخر هر شماره نشریه و در مقابل لوگوی اصلی ، لوگوهای طراحی شده توسط نوجوانان را چاپ می کردیم در این فضای ایجاد شده همه افراد احساس مشارکت و نقش می کردند و آنجا را خانه خود می دانستند. یکی از زیباترین خاطرات من در آن دوران آن است که پدری ارمنی فرزند خود را به خانه آورد و به من روحانی معمم مسلمان سپرد و گفت : من فرزندم را با خیالی آسوده به تو می سپارم و تو اینگونه تصور کن که فرزند خودت است.به نظر می رسد با رابطه ای که میان نسل جوان و خانه ایجاد شده بود مهمترین هدف خانه یعنی همراهی با مخاطب نیز محقق گردیده بود.

تلخ ترین لحظات آن زمان بود که متاسفانه گروهی این موضوع را باور نمی کردند و نادیده می گرفتند .به آنها می گفتم اگر کسی همچون من مقصر  است او را محاکمه کنید نه آنکه اجازه بدهید مجموعه از میان برود .به این مجموعه افرادی تعلق خاطر دارند که با تعطیلی آن ممکن است انگیزه های آنان نیز به یکباره از میان برود.نگاه برخی در آن دوره نگاهی یک سویه ، سیاسی و هدفدار بود و افرادی نیز که می توانستند به موضوع کمک کنند به دلیل جوی که ایجاد شده بود کاری از دستشان ساخته نبود.نامه ها و تماس هایی که نوجوانان از تهران و شهرستانهای دور دست می گرفتند و تمام امیدشان خانه بود و با سراسیمگی سوال می کردند ما چه کاری می توانیم انجام دهیم .می گفتند هر چه داریم می فروشیم تا خانه دوباره شکل بگیرد و من هیچ جوابی برای آنچه در حال رخ دادن بود نداشتم .

ممکن است با تمام تمامی آنچه گفته شد خانه دومی دوباره شکل بگیرد؟

در دوره ای این امید وجود داشت و جالب است که بدانید افراد ، نهاد ها و گروههای بزرگ سیاسی به سراغ من آمدند و تقاضا کردند که مجموعه ای شبیه به آن را مجددا احیا کنند.یکی از موسسات بزرگ اقتصادی نیز در نظر داشت ایده کار فرهنگی خانه را برای کار خود استفاده کند.بسیاری با نیت های مختلف این موضوع را مطرح کرده و بعدها نیز با عناوینی شبیه به خانه و جوان سعی کردند این تجربه را دوباره کنند.اما امروزه تصور می کنم چنین شرایطی برای ادامه کار وجود ندارد علیرغم اینکه گمان می کنم اگر کسی کوچکترین دغدغه و توجه و سهمی از مفاهیمی چون امنیت ملی و مشارکت اجتماعی داشته باشد و بخواهد با نگاهی به آینده برای نسل جدید فکری کند لازم است تا چنین رویکردی را دیگربار زنده کند.شرایط اجتماعی کشور در حال حاضر نیاز به چنین ظرفیتی برای حفظ مخاطبان خود در آینده دارد اما با توجه به حساسیتهای زیاد اجتماعی امکان چنین مساله ای وجود نداشته باشد.