غیر حرفه ای ها می گویند خبرنگاری سخت نیست

جواد صبوحی : تفاوت روزنامه نگاری امروز و دیروز تنها در تحول ابزارهای ارتباطی آن نیست.روزنامه نگاران هم تغییر کرده اند. این تغییر برگرفته از دگرگونی های دیگری نیز در حوزه مدیریت و تحولات اجتماعی و... است.نگاهی به روزنامه نگاری امروز ماحصل گفت و گویی با دکتر علی گرانمایه پور فعال رسانه ای و استاد دانشگاه است که تقدیم حضورتان می کنیم:

آقای دکتر مطبوعات امروز از چند منظر قابل تقسیم اند؟

قرن نوزدهم را عصر تجاری شدن مطبوعات می دانند. تا قبل از آن مطبوعات سه حالت حزبی ، دولتی و زرد داشتند. مطبوعات ما خودجوش و بومی باشد نیست چون بسیاری از ابزارهای آن مثل دستگاههای چاپ آن از غرب آمده است. روزنامه نگاری در غرب برای رهایی از بسیاری از قید و بند ها و در خدمت سرمایه داری بودن تلاش کرد تا به سوی تجاری شدن حرکت کند.گرچه تجاری شدن آسیبهایی را نیز در پی داشت اما به موجب آن مطبوعات آموختند که به هر نحو ممکن بر روی پای خود بایستند. در غرب نیز ممکن است مطبوعات توسط احزاب و یا مجموعه های دیگر اداره شوند اما تفاوت آن با کشور ما  در این است که در غرب این حمایتها شفاف است اما در کشور ما متاسفانه خاکستری و زیر زمینی است.مطبوعات در کشور ما سه حالت دارند؛ نخست مطبوعات جوانی که در پی کسب تیراژ ، رقابت و نشان دادن خود هستند ؛ مطبوعاتی که سهم بازار را به دست آورده اند و در کنار سهم اقتصادی بازار به راحتی منتشر می شوند و مخاطب نیز دارند. برخی از مطبوعات نیز نه به مخاطب ، نه رقابت و اطلاع رسانی توجه نمی کنند چون وظیفه خود را تنها چاپ شدن می دانند این گروه تنها نظر حزب و یا یک  گروه را منتشر می کنند.


جواد صبوحی : تفاوت روزنامه نگاری امروز و دیروز تنها در تحول ابزارهای ارتباطی آن نیست.روزنامه نگاران هم تغییر کرده اند. این تغییر برگرفته از دگرگونی های دیگری نیز در حوزه مدیریت و تحولات اجتماعی و... است.نگاهی به روزنامه نگاری امروز ماحصل گفت و گویی با دکتر علی گرانمایه پور فعال رسانه ای و استاد دانشگاه است که تقدیم حضورتان می کنیم:

آقای دکتر مطبوعات امروز از چند منظر قابل تقسیم اند؟

قرن نوزدهم را عصر تجاری شدن مطبوعات می دانند. تا قبل از آن مطبوعات سه حالت حزبی ، دولتی و زرد داشتند. مطبوعات ما خودجوش و بومی باشد نیست چون بسیاری از ابزارهای آن مثل دستگاههای چاپ آن از غرب آمده است. روزنامه نگاری در غرب برای رهایی از بسیاری از قید و بند ها و در خدمت سرمایه داری بودن تلاش کرد تا به سوی تجاری شدن حرکت کند.گرچه تجاری شدن آسیبهایی را نیز در پی داشت اما به موجب آن مطبوعات آموختند که به هر نحو ممکن بر روی پای خود بایستند. در غرب نیز ممکن است مطبوعات توسط احزاب و یا مجموعه های دیگر اداره شوند اما تفاوت آن با کشور ما  در این است که در غرب این حمایتها شفاف است اما در کشور ما متاسفانه خاکستری و زیر زمینی است.مطبوعات در کشور ما سه حالت دارند؛ نخست مطبوعات جوانی که در پی کسب تیراژ ، رقابت و نشان دادن خود هستند ؛ مطبوعاتی که سهم بازار را به دست آورده اند و در کنار سهم اقتصادی بازار به راحتی منتشر می شوند و مخاطب نیز دارند. برخی از مطبوعات نیز نه به مخاطب ، نه رقابت و اطلاع رسانی توجه نمی کنند چون وظیفه خود را تنها چاپ شدن می دانند این گروه تنها نظر حزب و یا یک  گروه را منتشر می کنند.

یکی از مواردی که مطبوعات طی چند سال گذشته دچار آن شده اند شباهت آنها در تیتر  و محتوای آنهاست دلیل آن چیست ؟

چون خبرنگاران به خود زحمت نمی دهند خبر تولیدی داشته باشند و عمدتاً اخبار را از روی سایتهای خبرگزاری ها گزینش می کنند.آنها این زحمت را به خود نمی دهند که بر روی این اخبار تحلیل و یا تفسیری ارایه دهند و یا قدری به ذهن مخاطب فکر کنند که او به دنبال برخی از سوالات خود است. البته تمام شباهت ها به دلیل کم کاری و یا ضعف کار خبری توسط خبرنگاران نیست.گاهی نیز مطبوعات خود را دچار خودسانسوری می کنند یا اینکه علاقه ای به پیگیری یک موضوع خبری ندارند. دیگر اینکه آنقدر فضای روزنامه نگاری سیاسی شده است که هر خبری باعث می شود که وقتی نقد یک جریان فکری در جامعه به راه می افتد افکار عمومی تحریک شود. چرایی این موضوع به چند دلیل است. اینکه اصلا مطبوعات به این حیطه وارد شوند که ناچار به خودسانسوری شوند و یا برخی از مسایل سیاسی اجتماعی را پیگیری نکنند.یکی از دلایل آن این است که تا زمانی در کشور ما به صورت روشن احزابی وجود ندارند که بتوانند از طریق لابی گری سیاسی در مجالس ، احزاب و یا ساختار حاکمیت و حکومیت به اهداف خود نایل شوند ، یک جناح خاص تصور می کند برای رسیدن به قدرت ابتدا باید روزنامه منتشر کند و سپس به راه انداختن جنگ روانی حزبی را راه اندازی کند و از طریق آن به اهدافشان برسند.کارکرد روزنامه نگاری در این شرایط تنها کارکرد اقتصادی و جذب آگهی نیست و صرفاً در خدمت منویات آن گروه است.بنابر این احیاناً اگر چند روزنامه هم بخواهند در این فرآیند از جناح بندی فاصله بگیرند امکان آن وجود ندارد.در حال حاضر حتی به روزنامه های اقتصادی ما نیز انگ جناحی بودن زده می شود.شباهت محتوایی به دلیل شرایط خاصی است که بر فضای اطلاع رسانی حاکم است؛ اینکه روزنامه ها از تیترهای خبری خنثی و عادی استفاده می کنند که جهت دار نیست نکته دیگر اینکه مطبوعات گاهی صفحات خود را به روزنامه نگاران خارج روزنامه اجاره می دهند و صرفاً صفحات اول تا سوم خود را مدیریت محتوا می کنند نتیجه آن خواهد شد که روزنامه محتوا افت می کند. دلیل آن هم این است که خبرنگاران حقوق و دستمزد مناسبی دریافت نمی گیرند. هنوز در بسیاری از خبرگزاری های ما خبرنگارانی کار می کنند که حقوق و دستمزد نمی گیرند . به این بهانه که به آنها گفته می شود که شما کار یاد می گیرید و دوره آموزشی را می گذرانید. در بسیاری از روزنامه ها خبرنگاران بسیار خوبی وجود دارند که با حداقل دستمزد کار می کنند.

یکی از مسایلی که وجود دارد این است که بسیاری از مدیران فعالیت روزنامه نگاران را به سیاه نمایی تعبیر می کنند.این مساله چقدر در فرآیند کار خبری تاثیر گذاشته است؟

از دوران قاجار به بعد نقد و انتقاد در فرهنگ سیاسی ایران به معنای توطئه بوده است. تا زمانی که احزاب و گروههای سیاسی و بسیاری از افرادی که نقد و انتقاد بر علیه آنهاست و قرار است در برابر اقدامات نسنجیده خود پاسخگو باشند نقد را به سیاه نمایی تعبیر کنند.این مشکل وجود دارد. بسیاری از مسوولان در مصاحبه های مطبوعاتی خود ادعا می کنند که مطبوعات ناظر و چشم و گوش آنها محسوب می شوند اما وقتی مطبوعات در ستون پیامهای مردمی شان سه – چهار سطر در خصوص مشکلات یک سازمان و یا شرکت تولیدی درج می کنند دیگر آن شرکت و یا نهاد تولیدی به این روزنامه آگهی نمی دهد و یا بر علیه آن روزنامه شکایت می کند. کسانی از واژه سیاه نمایی استفاده می کنند که نمی توانند به افکار عمومی پاسخ دهند.اگر قرار باشد مطبوعات نقد نکنند و در خصوص واقعیات جامعه مطلبی منتشر نکنند تنها کارکردشان چاپ شدن است.البته برخی از مطبوعات نیز به دلیل نبود حرفه ای گری و نبود حرفه ای ها باعث خدشه دارشدن افکار عمومی و بروز مشکلات اجتماعی و به راه افتادن درگیری های مذهبی و قومی و نژادی شده اند اما همه این مشکلات به این موضوع بر می گردد که تا زمانی که روزنامه نگاری در کشور ما در دست حرفه ای ها نباشد حرفه ای ها جایی در مطبوعات نخواهند داشت و نتیجه آنکه غیر حرفه ای ها از آن برای رسیدن به اهداف خود استفاده کنند.

شاید دلیل کمی تیراژ مطبوعات ما هم همین مسایل باشد؟

در ایران در طول 10 – 15 سال گذشته پس از ورود اینترنت اتفاقی که افتاده است این است که وبلاگ ، خبرگزاری ها و سایتهای  اینترنتی ، مجلات و نشریات اینترنتی جای اطلاع رسانی مطبوعاتی را در کشور گرفتند. کمی تیراژ ممکن است چند علت داشته باشد یکی از این ها این است که روزنامه مخاطب ندارد و برخی از روزنامه ها نیز که مدعی اند در تیراژ 300 تا 400 هزار نسخه منتشر می شوند به دلیل ضخامت و قطر آگهی است که به فروش می رسند و ما تصور می کنیم که مردم روزنامه را به خاطر خود روزنامه می خرند در صورتی که آن را به دلیل ویژه نامه و آگهی خریداری می کنند. اشکال دیگر به محتوای یکدست و کلیشه ای مقالات ، گزارش ها و مطالب بر می گردد. اتفاقی که هنوز در روزنامه نگاری ما نیفتاده است این است که ما صرفاً خبر را چاپ می کنیم بدون آنکه تحلیل و تفسیری در خصوص آن ارایه دهیم. خبری  که ماهیت آن از نرم خبر نیست.چون خبرنگار باید برای تهیه خبر جذاب وقت و انرژی بگذارد و از  برای  تنظیم خبر  به این سبک مهارت داشته باشد. نکته دیگر اینکه مطبوعات برای به دست آوردن تیراژ به توزیع مناسب نیاز دارند. وقتی هدف شما صرفاً این باشد که در پایتخت منتشر شوید دیگر نباید به دنبال تیراژ باشید ، حاشیه سود امن هم برای روزنامه تعریف می کنید و مثلاً می گویید من روزنامه ام را با فلان تیراژ منتشر می کنم سود خود را هم به دست می آورم.نکته دیگر اینکه تا زمانی که از مطبوعات به وسیله یارانه حمایت می شود و مطبوعات تفاوتی برای رقابت کردن میان خود نمی بینند مانند یک اداره دولتی که با بودجه اداری اداره می شوند مدیرانشان هیچگاه برای افزایش ظرفیتهای محتوایی خود به دنبال چالش نیستند و اصلا   نمی خواهند به دنبال سبکهای جدید خبر بروند. آندسته ازمطبوعات نیز که با حمایت بخش خصوصی فعالیت میکنند؛ سعی کرده اند به میزان کافی آگهی و حاشیه سود داشته باشند و این باعث می شود که تیراژ از دست برود. اگر به خاطر داشته باشید چند سال قبل چند روزنامه اقتصادی صبح و عصر برای ابراز وجود و اینکه مخاطبشان افزایش یافته و مخاطب خارج از کشور دارند ادعا می کردند که قیمت روزنامه شان در افغانستان ده افغانی و یا در امارات ده درهم است. تاکتیکی که بر اساس آن مخاطب گمان می کرد که این روزنامه بصورت دو زبان در خارج از کشور هم مخاطب دارد. این مهم نشان می داد که مطبوعات به دنبال تیراژ هستند.

مشکل روزنامه نگاری امروز ما در چیست؟

روزنامه نگاری در ایران از چند مشکل رنج می برد؛ نخست سیاسی و جناحی شدن است. ما ادعا نمی کنیم در هیچ جای دنیا روزنامه های سیاسی و جناحی وجود ندارد اما این روزنامه ها مثل روزنامه پراودا بصورت شفاف  اعلام می کنند که مثلاً وابسته به حزب کمونیست اند.باید قبول کرد که روزنامه نگاری باید از سیاست جدا شود.آنقدر روزنامه نگاری وارد سیاست شده است که جدا کردن آن زمان می برد. نکته دیگر ورود غیر حرفه ای ها به عرصه روزنامه نگاری و تبدیل کار گرانقیمت و فاخر روزنامه نگاری به کار ارزان است. وقتی به خبرنگار ماهیانه 200 تا 300 هزار تومان حقوق می دهید کسی را استخدام کرده اید که به کمتر از آن راضی شود و دیگر جایی برای غیر حرفه ای ها وجود ندارد.در حال حاضر حرفه ای ها به سوی چاپ و انتشار فصلنامه ها و نشریات تخصصی می روند.نکته دیگر نبود سندیکا و یا انجمن صنفی روزنامه نگاری برای دفاع از حقوق روزنامه نگاران است. اگر یک انجمن صنفی وجود داشته باشد هیچگاه به یک دیپلم و یا لیسانس و یا فوق لیسانس شیمی اجازه نمی دهد در سرویس سیاسی و یا اجتماعی مشغول به کار شود مگر آنکه قبل از آن 100 ساعت درس روزنامه نگاری گرافیک خبری ، ویراستاری و مدیریت اخبار ، اصول روزنامه نگاری ، ارتباط تصویری را بگذراند و در صورت قبولی در آزمونها شش ماه بصورت آزمایشی در یک روزنامه کار کند .کدامیک از روزنامه نگاران ما در مطبوعات و آنها که مدرک مرتبط دارند در این دوره ها شرکت کرده اند.کدام بازرس وزارت کار در بازدید از  روزنامه ها گفته است که شاغلان یا باید کارت رسمی انجمن روزنامه نگاری و یا مدرک روزنامه نگاری را داشته باشند. همه مشاغل و صنوف در کشور ما دارای کارت عضویت هستند.هر روزنامه ای برای خود کارتی صادر می کند و این کارت را می تواند به عادی ترین افراد هم بدهد بدون اینکه کسی از آنها بازخواست کند.متاسفانه حتی انجمنهای پس از انقلاب نیز سیاسی شده اند ، اینجا روزنامه نگار است که مغبون شده و ضرر می کند و دیگر کسی از این صنف حمایت نمی کند و بنابر این، این صنف بلاتکلیف می شود که  بعضی مدیران روزنامه ها حتی با وجود بیمه بودن خبرنگاران میتوانند در صورت عدم نیاز آنها را اخراج کنند.

با تمام آنچه گفته شد حالا می توان روزنامه را رکن چهارم دموکراسی دانست؟

در مباحث فلسفه روزنامه نگاری؛ اصلی وجود دارد و آن این است که( آزادی ، دموکراسی ، حقوق اجتماعی) و بسیاری از این مفاهیم انتزاعی و در هر سرزمین و در هر نظام سیاسی تعریف خاص خود را دارد. مثلاً روزنامه نگاری پاپاراتزی در غرب و بویژه انگلیس به روزنامه نگار اجازه می دهد که بتواند در حوزه خصوصی رفتار یک سوژه خبری دخالت کند.روبرت مرداخ وقتی این شکل روزنامه نگاری را از حدود اخلاقی خود خارج کرد به بیراهه رفت.حال آنکه این روزنامه نگاری حد و مرزی دارد. در بسیاری از کشورها حتی شما به دلیل چاپ یک عکس از یک سوژه خبری بازخواست می شوید.پس تعریف دموکراسی و برداشت از آزادی و حقوق مطبوعات در هر جامعه متفاوت است .مشکل دیگری که مطبوعات در ایران از آن رنج می برند نبود وجود قانون مطبوعات بصورت صریح و روشن و تعریف شدن جرم مطبوعاتی و سیاسی است. تا زمانی که تعریف مشخصی از جرم مطبوعاتی ، حقوق مطبوعاتی و قانون روز نداشته باشیم این مشکلات وجود دارد.بسیاری از حقوقدانان باید قانون مطبوعات ما را بازنویسی کنند؛ جرم هایی وجود دارد که دیگر عمدی نیست و ممکن است سهوی باشد .برای برخی از حوادث و رویداد های حوزه مطبوعات هنوز قانون نداریم.زمانی می توانیم بگوییم مطبوعات رکن چهارم دموکراسی است که برای آن حوزه عملی مشخص کنیم.        

عده ای می گویند خبرنگاری حداقل در ایران حرفه سختی نیست؟

وقتی قرار است غیر حرفه ای ها در روزنامه نگاری دخالت کنند می گویند روزنامه نگاری سخت نیست. اینها روزنامه نگاران را افرادی می بینند که به مصاحبه مطبوعاتی دعوت می شوند. هدیه ای می گیرند و از بابت آن شرمنده می شوند و موظف به پوشش خبری می شوند. روزنامه نگاری از دید آنها کارمندی است که باید ساعت 8 صبح به روزنامه بیاید اگر دیر بیاید تاخیر می خورد و اگر زود بیاید تعجیل می خورد! اگر خیلی خوب کار کند اضافه کاری محسوب می شود و اگر بیش از حد در ماه مرخصی داشته باشد از حقوقش کم می شود. تا زمانی که به روزنامه نگار به عنوان کارمند سازمان مطبوعاتی نگاه کنید روزنامه نگاری سخت نیست.اما در واقعیت روزنامه نگاری شغل زیان آوری است که فردا خبرنگار آن دچار صدمه جسمی میشود. بسیاری از روزنامه نگاران ما در دوران بازنشستگی شرمنده خانواده اند و با تمام نام  و نشانی که دارند در مقابل خانواده افتخاری جز روزنامه نگار بودن ندارند و خانواده از آنها می پرسند سهم ما از زندگی حرفه ای ات چیست؟!