( پرانتز ) وبلاگ تخصصی روزنامه نگاری

سایت تخصصی روزنامه نگاری

( پرانتز ) وبلاگ تخصصی روزنامه نگاری

سایت تخصصی روزنامه نگاری

دولت بدترین تصدی کننده است

اینترنت یکی از شاخصه های "اینترنت یکی از شاخصه های جهانی شدنجهانی شدن" است وایجاد محدودیت در آن امکان پذیر نیست.دکتر سلطانی فر استاد علوم ارتباطات با بیان این مطلب در گفت و گو با "پرانتز" می افزاید: باید باور کرد که جریانی چون جریان آزاد اطلاعات رابطه ای مستقیم و تنگاتنگ با آزادی انسانها دارد و اگر گروهی بخواهند این بستر را تنها محددکتر سلطانی فرود به یک کشور یا یک مرز مشخص کنند دچار نقض غرض شده اند چرا که همین محدودیت با مفهوم جهانی شدن منافات دارد.وی یادآور می شود: وجود نابرابری ها وتضادهایی که در دنیای امروز شاهد آن هستیم و از سوی دیگر رشد فناوری، عرصه رقابت میان کشورها را گسترده تر ساخته است بنابر این هیچگاه نمی توان بطور کامل مدعی بود که ما از حیث فناوری جلوتر از سایرین هستیم.سلطانی فر با اشاره به تمرکز تکنولوژی مخابراتی داخلی می گوید: متاسفانه هنوز تکنولوژی مخابراتی در کشور ما در دست دولت است و تا زمانی که دولت احاطعه خود را از این سیستم بر نداشته است امکان شکوفایی سیستمها وجود ندارد. دولت می خواهد همه چیز را در تصدی و اختیار خود داشته باشد در صورتیکه می دانیم دولت بدترین تصدی کننده است. اگر دولت بخواهد همچنان بر این امور دست داشته باشد امیدی برای اینکه بتوانیم در زمینه اینترنت حرفی برای گفتن داشته باشیم، وجود ندارد.دگتر سلطانی فر اضافه می کند: داستان جنبش نرم افزاریوبحث اینترنت از آن گروه مقولاتی است که اگر کشورهای جهان سوم در پی آن نروند تبدیل به یک تکنوپولی خواهد شد، یعنی تسلط تکنوپولی بر کشورهای جهان سوم>درست است که این تکنولوژی را جهان سومی ها هم در اختیار دارند واز آن بهره می برند اما باید دانست اتفاقی که بر این موضوع حادث می شود این است که حجم ونوع سرمایه کشورهای بزرگ ارزانتر از بهایی است که جهان سومی ها برای آن می پردازند.

دکترمعتمدنژاد: آمریکا در تنگنا قرار گرفته است

تنها چند روزی بیشتر به برپایی اجلاس سران جامعه اطلاعاتی در تونس باقی نمانده است. دکتر معتمد نژاد در آستانه برپایی این اجلاس در گفت و گو با وبلاگ "پرانتز" با اشاره به پیوستن اروپایی ها به جمع مخالفان مدیریت متمرکز اینترنت می گوید: پیوستن برخی از کشورهای اروپایی به جمع مخالفان مدیریتدکتر معتمد نژاد متمرکز اینترنت آمریکا را منفعل ومنزوی می کند.وی اضافه می کند : همانگونه که اتحادیه بین المللی ارتباطات دور بر امور تلفن و تلگراف وبیسیم ، امواج تلفنی ، رادیویی وتلویزیونی نظارت دارد مسلما نظارت برامور فنی اینترنت نیز امر مهمی تلقی می شود. همین امر کشورهای در حال توسعه را به تلاش بیشتر برای سرپرستی یک نهاد بین المللی واداره امور اینترنت واداشته است. این نهاد یا باید نهادی مستقل باشد و یا اینکه در قالب اتحادیه بین المللی ارتباطات دور ادامه فعالیت دهد. به هر حال خواست این کشورها این است که اینترنت جنبه بین المللی پیدا کند.آنها در تلاشند که شورایی بین المللی امور اینترنت را عهده دار شود که نمایندگان همه کشورها از نواحی مختلف جغرافیایی سازمان ملل متحد در آن حضور داشته باشند. در این شورا در صورت توافق کمیته ای 18 تا 35 نفره بر اداره امور اینترنت تظارت خواهد داشت .منتهی چون آمریکا ایجاد کننده اینترنت بوده است ترتیبی اتخاذ می شود که امور فنی را آنها عهده دار شوندو آیکان نیز در این مقوله ایفای نقش کند. دکتر معتمد نژاد می افزاید: جنبه های فنی و سیاسی اینترنت ارتباط مستقیمی با هم دارد و امکان ندارد بتوان ایندو را از هم جدا کرد. ایجاد یک دامنه جدید همچون ایجاد یک قلمرو نو در فضای سایبر است و آثار و نتایج اقتصادی و سیاسی اجتناب ناپذیری دارد. دکتر معتمد نژاد در خصوص پیش بینی خود از این اجلاس با توجه به تحولات رخ داده اخیر می گوید: احتمال عدم توافق میان شرکت کنندگان در خصوص مدیریت اینترنت وجود دارد.آمریکا در تنگنا قرار گرفته است و شرایط حاضر نشان می دهد که با سایر کشورها کنار نمی آید مگر آنکه در چند روز آتی اتفاق تازه ای رخ دهد.

دانشکده خبر یک محفل رسانه ای برای جناحهای سیاسی کشور

رئیس  دانشکده  خبر  چهارشنبه شب در مراسم افطاری دانشجویان و کارکنان دانشکده خبر با تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی ، مدیرعامل  و معاونان  خبرگزاری  ایرنا  و  مهر به اهمیت وجود دانشکده خبر اشاره کرد و گفت: دانشکده خبر یک محفل رسانه ای برای تمام جناح های سیاسی کشور است.
دکتر" محمد حسن جعفری سهامیه" افزود: دانشکده خبر  با  توجه  به   پتانسیل های  موجود،  به  عنوان  یک مرکز علمی و آکادمیک در عرصه خبر و رسانه در  کشور  قابلیت هرگونه همکاری و  اجرای  برنامه های مختلف  کارگاهی، پژوهشی   و  برگزاری  کلاس های  استاندارد  علمی  و درسی را در حوزه های مختلف دارد.
وی با بیان اینکه بخش بزرگی از آینده رسانه ای  ایران  در دانشکده خبر شکل می گیرد، تصریح کرد: دانشکده  خبر متعلق به نظام جمهوری اسلامی است، دانشکده خبرزیرا  هم  اکنون دانشجویان   تمام   رسانه ها   با   گرایش های  سیاسی مختلف، در این دانشکده تحصیل می کنند.
رئیس  دانشکده خبر  اظهار داشت: هم اکنون بیش از 75 درصد  دانشجویان  دانشکده خبر  در  رسانه های  مهم  و شاخص کشور مشغول به کار هستند که این نشان دهنده بار علمی و تجربی دانشجویان دانشکده خبر است.
دکتر جعفری درادامه به اهمیت ارتباط رسانه ها با مراکز دانشگاهی اشاره کرد و گفت: اگر ارتباط رسانه ها با محیط های علمی و دانشگاهی قطع شود، هم رسانه و هم دانشگاه آسیب می بینند.
وی به با اشاره به برگزاری چنین نشست هایی ، گفت: پیام این نشست این بود که در هر بخشی به ویژه رسانه و خبر، ارتباط با دانشگاه و محیط های علمی ضروری است.
رئیس دانشکده خبر اظهار امیدواری کرد که همچنان که نمایندگان شایسته جمهوری اسلامی  ایران  در  بخش های مختلف در دنیا همه روزه دستاوردهای علمی خود را عرضه می کنند، در عرصه های خبری و رسانه نیز  شاهد  این دستاورد بزرگ باشیم.
وی در ادامه به اهمیت حضور نمایندگان رسانه کشور در سراسر دنیا اشاره کرد و  گفت:  استعداد،  هوش  و  زمینه های فرهنگی قدرتمند ایران در عرصه رسانه ای قابلیت آن را دارد که نمایندگانی شایسته به دنیا معرفی کند.
دکتر  جعفری  افزود:  ایران  به  افرادی  که می تواند تولید فکر و اندیشه کند نیاز دارد و این در حالی است که محیط دانشگاه باید  بتواند  خارج  از   رقابت های سیاسی و جناحی، فضا و زمینه بسیار سالمی برای تعالی اندیشه ها و نهضت نرم افزاری که مورد تاکید مقام معظم رهبری است، ایجاد کند.

اشتباه درمانی در نیویورک تایمز

ترجمه: جواد صبوحی                                                                                        
   اخیرا  نیویورک تایمز خط مشی  تازه ای  را  به  منظور   تصحیح  سرمقاله ها   و  صفحات   مقابل   آن   آغاز   کرده است.اتخاذ این خط مشی از سوی این نشریه به  عنوان  تحولی  شگرف  در حذف  اشتباهات  کوچک  و  بزرگی  که در این صفحات دیده می شود تلقی می گردد.جالب آنکه آنها ادعا می کنند این غلط گیری ها بالاخره شایعاتی را که در پی چاپ اینگونه اغلاط شکل می یافت تا حدودی کاهش داده است  . از   میان  نویسندگانی  که  تخلفات   جدی  داشته اند  می توان  به " پاول کرگمن "  اشاره  نمود  که  ستون هایی رادرنوزدهم، بیست ودوم و  بیست  و ششم آگوست  نوشت  و  در  آنها ا دعاهایی را در خصوص تغییر نتایج آرای انتخابات ریاست جمهوری2000   فلوریدا   مطرح ساخته بودواینکه چگونه دو شرکت  رسانه ای  هر دو با بازبینی تعرفه های رای نحوه   کسب آرای "ال گور" را تشریح  کرده اند .
فشار   برخی   از  رسانه های   تازه   از  راه  رسیده،  افرادی   چون   " دونالد لوسکین  "   را  واداشت  که  به  خاطر  انعکاس  اینگونه مطالب در ملا عام نه تنها به کرگمن،   که   به  افراد   دیگر ی  در  این   نشریه همچون"مورن دوود"و"فرانک ریچ "هم  توهین  کنند.
"بایرون کالاین"،   دبیر  گروه ا جتماعی  تایمز   که آخرین   گرایشش  تفسیر  بوده  و  بعد   از "  گایل کولینز"عهده دار ویرایش مطالب صفحات رویی هم شده است در خصوص نحوه  تلقی اش  از  کرگمن می گوید :"اعتقاد بخشی از همکارانم در تایمز این است که اتخاذخط  مشی جدید از  هنگام  گایل کولینز هیچگاه با زور و  تحمیل  همراه  نبوده است.در واقع کرگمن  هم  هیچگاه  برای  چاپ  اصلاحیه  تحت فشار نبوده است." وی در چهار نوبت در مقالاتش کرگمن را به خاطرضغف هایش  مورد  حمله   و سرزنش قرار داد.
این مقالات سرانجام سردبیر و ناشر روزنامه را چنان شرمنده کرد که این دو حتی  مجبور شدند  با  چاپ مقاله ای در اول اکتبر اینگونه ادعا کنند که خط مشی جدید تایمز را کرگمن اتخاذ کرده  است!  پس  از آن کولینز نیز در یادداشتی با عنوان "تایمز اصلاحات  منظم  خود را ادامه   می دهد"، موقعیت کرگمن را به عنوان نویسنده ای که دچارهیجانات شدید روحی شده بود تشریح کرد .وی  همچنین  در   ستون   اینترنتی اش  اینگونه نوشت:کرگمن از من پرسید که آیا می تواند از اصلاح وبازبینی مجدد مطلب صرفنظر کند ومن هم موافقت کردم.  در  واقع  من  معتقدم  اینجاست  که   ما به  نقطه ای  از قساوت وبی رحمی نسبت به خوانندگانمان رسیده ایم. من در این ماجرا خود را گناهکار می دانم.رفع خطا می باید در همان  وقتی که اولین اشتباهات در روزنامه کشف می شود اعمال شود."  کرگمن هم به خطای خود اذعان کرد واشاره  نمود   که  در  بازشماری  آرا   تعدادی  از  تعرفه ها پیروزی  "گور"  و  تعدادی   نیز   پیروزی    "بوش"  را  نشان  می داد    .  وی  بدون  کوچکترین اشاره ای به واقعیت این جنجال انتخاباتی ،در یکی از چندمتن  اصلاحی خود نوشت:   رای دهندگان  فلوریدایی به عنوان  نمونه هایی  از تمام ایالت متحده از انتخاب آقای گور مطمئن بودند. 
وی همچنین اذعان نمود برای اتخاذ تصمیمی   مدبرانه    نادیده   گرفتن   واقعیتها وترکیب آنها باهم اجتناب ناپذیر است.گیل کولینز هم در برخی  از  ستو نهایش  به تعدادی ازاشتباهات رخ داده اشاره کرد واینگونه عنوان کرد که  این  خطاها  توسط "فرانک ریچ" و "مورن دوود" صورت گرفته و کرگمن دوباره این  اشتباهات   را   تکرار کرده    است   نمونه  دیگر  به   زمانی   بر  می گردد   که     "جان   رابرتز"،   رییس دادگستری باید به عنوان قاضی عالی  منصوب  می شد.  در  همین  ایام  مقالات انتقادی تندی نسبت به رابرتز توسط"آدام لیپتاک" در خصوص دیدگاه وی نسبت به قوانین هجو نوشته می شد.
وی همچنین ادعا کرده بود که رابرتز در سال 1980  مبادرت  به  ارایه  قولنامه های غیرقانونی می کرده است.اما روز بعد اصلاحیه ای با این مضمون در نیویورک  تایمز به چاپ رسید: روبرتز این قولنامه ها را ننوشته است.انتشار این اصلاحیه بقدری اشتباه  بود،  که  گزارشگران تایمز هم صدور این قولنامه ها را تایید  می کردند.  بایرون  کالاین  ویراستار  بخش  اجتماعی  با مرور مجدد   سیاستهای ویرایشی سال گذشته به این نکته پی برد که دامنه سیاستهای جاری  حتی تا هجی کر دن کلمات و رعایت  قواعد دستور زبان هم بسط یافته است . وی  که  از  یافتن تنها دو اشتباه  فاحش و 239   اشتباه  جزیی  در  آن سال شگفت زده شده بود این  اهمال  را  ناشی  از توافقات پشت پرده  عنوان کرد. در عین  حال  به  نظر می رسد که شاید تمام این   برنامه ها  برای  اعمال یک  خط  مشی   اصلاحی  مؤثر   باشد   اما  این  در  صورتی است که ستون نویسانی همچون کرگمن نیز ضمن همراهی   با   این    برنامه ها   مطیع   آن  نیز باشند.
 اما حقیقت آن است که هنوز هم اشتباهات  کوچک تصحیح نمی شوند برای مثال کافی است به آنچه در خصوص خبرنگار ما در تایمز اتفاق افتاد اشاره کنم. در این مورد خبرنگار تایمز ادعا می کرد که مدرکی  را در خصوص پاسخ واتیکان به  مساله  کشتار  یهودیان توسط آلمانها در جنگ جهانی  دوم   در  اختیار دارد . این مطلب بدون هیچ اصلاحی علیرغم  نادرست   دانستن  آن توسط کارشناسان به چاپ رسید.

مرزهای تحدید مطبوعات تا کجاست؟

ری بردبری، روزنامه نگار انگلیسی و استاد روزنامه نگاری تامپسون در جایی می‌گوید:"خبرنگار مجبور است بنویسد و کنار بگذارد یا بسیاری از مواد نوشتنی و نکته ها را بسوزاند تا آنکه روح کار در رسانه را دریابد. باید از همان لحظه که تصمیم به نوشتن می گیرد، در حد لازم تلاش و کار کرده باشد. به همین سبب من اعتقاد دارم در این کار کیفیت در پی کمیت خواهد آمد." امروزه بسیاری از روزنامه نگارانی که پس از  فراغت  از  تحصیل روانه تحریریه های مطبوعات ما می شوند بیش از هر کس  دیگری  می دانند  که  موفقیت دراین حرفه بیش از هر عامل دیگر با پیگیری های مستمر در کسب وارایه اخبار واطلاعات همراه است یعنی همان چیزی که ماازآن به گزارشهای پیگیرانه یاد می کنیم.
این تصور که هیچ گزارشی وجود ندارد که بی نیاز از پیگیری باشد بسیاری  از  روزنامه نگاران  را  دچار  توهمی  نموده  است که  تلقی گزارش های مزبور را اساسا بی معنی تلقی می کنند .
با همین تصور  است که  بسیاری  از  دبیران خبر و  سردبیران  دیگر  نیازی  به  گنجاندن اینگونه  گزارشها در  صفحات  نشریات  خود نمی بینند.  ری بردبری،  روزنامه نگار  انگلیسی و استاد  روزنامه نگاری  تامپسون  در جایی می گوید:"خبرنگار مجبور است بنویسد و کنار بگذارد  یا  بسیاری  از  مواد نوشتنی و نکته ها را بسوزاند تا آنکه روح کار در اینگونه  گزارشها  از  آنجا که نیاز به صرف زمان بیشتر و  ارتباط با مجاری غیر  رسمی و حتی گاه صرف  هزینه های کلان مالی دارد کمتر با اقبال مدیران رسانه ها روبرو می شود و آنها ترجیح می دهند که عطای آنرا به لقای آن ببخشند.
امروزه  هنوز  در  مناطق وسیعی از دنیا صاحبان قدرتهای مالی و حزبی سرسختانه در برابر افشای جزییات امور غیر قانونی خویش می ایستند و می کوشند با توسل به حربه های مختلف ازشتاب خبرنگاران برای مطلع شدن از این امور بکاهند.

تطمیع  و  یا  تهدید  ابزارهای  گاه  موثری  به شمار می آیند که متاسفانه تا امروز نیز توانسته اند کارایی خود رانشان دهند.در انگلستان بطور سنتی در خصوص حفاظت از اطلاعات رسمی قوانین سختی وجود دارد اما برخی از کشورها را می توان نام برد  که دستیابی به این اطلاعات در آنها چندان هم غیر ممکن نیست.در  آمریکا درسال1997میلادی قانون  آزادی  تبادل  اطلاعات  مصوب سال 1966 تقویت شد و در پی آن درهای بسته بایگانی ها و پرونده های اطلاعاتی به روی مردم و مطبوعات گشوده شد که برخی از آنها سالها مخفی مانده بود.در کشور ما نیز گرچه همچون بسیاری از مناطق دنیا ضرورتهایی چون مصالح ملی و حفظ امنیت سیاسی نشت پاره ای از اطلاعات را اجتناب ناپذیر ساخته است ، اما باید پذیرفت که گاه مرز انتشار اطلاعات بقدری در معرض تحدید قرار می گیرد که ضرورتانمی توان هیچگونه توجیه منطقی بر آن متصور شد.نبود قوانین جامع بمنظور حمایت از حق کسب آزادانه اخبار با درک ملاحظات پیرامون آن گاه  به  پایین ترین  مقام  اجرایی  سازمانی  اجازه  هر  گونه برخوردبا خبرنگاران درحوزه های مختلف را می دهد.مدیران روابط عمومی سازمانها بی آنکه خود بدانند سوپاپ اطمینان مدیرانی می شوند که گمان می کنند افشای  هر  گونه  خبری ممکن است ثبات مدیریتی آنها رادر معرض تهدید قرار دهد.امروزه  وابستگی های  اقتصادی  و یا حزبی بسیاری از صاحبان موسسات خبری بیش از آنکه آزادی انتشار اطلاعات را از بیرون در مخاطره قراردهدخودبه مانع جدی انتشار اینگونه اطلاعات تبدیل شده است.
خط قرمزها گاه بدون کوچکترین دلیلی غلظت بیشتری به خود می گیرند واین مقوله تا بدانجا پیش می رود که در اندک زمان ممکن بسیاری از خبرنگاران نیز بی آنکه نیازی به گوشزدنمودن این مرزهااز سوی مدیران رسانه ای باشد خود در دام خودسانسوری افراطی گرفتار می آیند. در چنین فضایی است که فرصت طلبان اقتصادی و سیاسی نیز اطمینان  کامل حاصل  می کنند  که  اینگونه  موانع  با صرف  اندک  هزینه ای  از سوی  آنها در کوتاهترین  زمان  ممکن  از میان خواهدرفت.