خیلی ها این شعار که" چادر حجاب برتر است" را قبول دارند،همانطور که خیلی ها نه چادر ونه هرگونه پوشش دیگری را اصلا حجاب نمی دانند.
دیروز یکی از خبرنگاران خانم که برای پوشش خبری یک کنفرانس خبری به سازمان میراث فرهنگی و جهانگردی رفته بود ، پس از مراجعت از این نشست برایمان از اقدام تامل بر انگیز سازمان حج وزیارت می گفت. حتما تا به حال گذرتان به سازمان مذکور در خیابان آزادی نبش خیابان رودکی افتاده است. میراث فرهنگی چندی است به عنوان مستاجر ویا هر عنوان دیگری که می خواهید رویش بگذارید در ساختمان حج و زیارت حضور دارد تا بعد از مدتی که کار بهره برداری از ساختمان آنها به اتمام رسید به آنجا نقل مکان کنند. اما نکته قابل تاملی که در این میان وجود دارد اجبار خبرنگاران شرکت کننده در کنفرانس خبری میراث فرهنگی به استفاده از چادر توسط سازمان حج و زیارت است!پنجشنبه ای که پشت سر گذاشتیم خبری تامل برانگیز در برخی مطبوعات داخل وخارج به چاپ رسید که می تواند قدری ذهن ما وشاید قدری هم مدیران فرهنگی کشور را به خود مشغول کند.خبر از این قرار بود که وزیر کشور تانزانیا تنها بعد از گذشت چند روز مجبور شد به خاطر توهین به یک خبرنگار از وی رسما عذر خواهی کند."محمد رمضان منصوری"،در پی ضرب وشتم این روزنامه نگار توسط مامور امنیتی خود از وی دلجویی کرد. باور کنید که نمی خواهم وارد دنیایی هزار ویک توی سیاست شوم یا با نبش قبر کلمات وادارتان کنم حرفم را تایید کنید. اما قبول کنید برای درس گرفتن از آموزه هایی که در اطرافمان رخ می دهد بد نیست هر از چند گاهی وضعیت گذشته وحال خودمان را مرور کنیم. نمی دانم یادتان هست یا نه، ماجرای دیالوگ جنجال بر انگیز "کوچک زاده"، نماینده تهرانی پارلمان خودمان با خبرنگار یکی از روز نامه های صبح کشور را. که البته به نظر من اصلا فرقی میان چپ وراست بودن این همکار عزیزمان نیست.مهم نگاه یک نماینده مردم به فردی است که همه ما معتقدیم می توان وی را زبان گویای مردم وچشم بیدار آنها نامید. حالا چه می شود که میان استنباط ما از مردم خود ومردم یک نماینده مجلس خلط مبحث ایجاد می شود حتما نیاز به کنکاش دقیقتری دارد!
این نماینده محترم در یکی از راهروهای مجلس که گویا محل تردد دیگر نمایندگان وخبرنگاران نیز هست بعد از گفت وگوی ساده ای که با این خبرنگار دارد چانه وی را گرفته و به او می گوید:از این به بعد مواظب خودت باش...... اینقدر بنویس که جانت در بیاید. کوچک زاده از بزرگ منشی خود، ما ودیگر همکارانمان را نیز غیابا به محکمه برده و می گوید: خبرنگاران همه شان کذابند،یک مشت کذاب از خدا نترس.. سردبیران مطبوعات کشور مشتی جوانند که به خاطر مسایل اقتصادی وگرفتاری های مالی خود روزنامه نگاری می کنند!
تاهمین جا برای اشاره به این مطلب کافی است که اگر یکی از نمودهای توسعه یافتگی هر کشور را علاوه بر گرایشهای فرهنگی مردم و مدیران آن کشور ، امکان پاسخگویی صحیح و منطقی ونیز رفع شبهه های موجود والبته جسارت قبول کمبودها وعذرخواهی بواسطه آنها بدانیم، وضعیت ما در این خصوص نیز نگران کننده است. شاید باور نکنید که من وهمکاران دیگرم هر روز با نمونه های بسیاری از آنچه به آن اشاره شد دست به گریبانیم. آقایانی که بواسطه انتساب به اشخاص و یا نهادهای ذی نفوذ اجازه هر گونه توهین و سوء رفتاری را به خود می دهند. کافی است انتقادی صریحتر از آنچه پیشتر گفته ای مطرح کنی تا براحتی ترا به عالی ترین محکمه معرفی کنند ..
بگذریم ... .بیایید باور کنید که امروز حتی از آن کشور سیاه آفریقایی که خیلی از ما در اینکه از حیث تمدن بشری عقب مانده اند با هم،متفق القولیم ،عقب مانده تریم.